هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

ام ابیها(س)

علی به بچه ها گفت: مواظب باشید صدای گریه اتان  بلند نشود . 

خودش اما بیش تر از همه بی تابی می کرد. اسماء آب ریخت ٬او فاطمه اش را غسل داد . 

ام کلثوم ! زینب ! سکینه ! فضه ! حسن ! حسین ! بیایید با مادرتان خدا حافظی کنید که دیدار بعدی توی بهشت است. 

بچه ها سرشان را گذاشتند روی سینه ی مادر شروع کردند به گریه.در همین لحظه دستهای فاطمه از کفن بیرون آمد و ناله ی پر مهرش شنیده شد ٬حسن و حسین را در بغل گرفت . 

از آسمان ندا آمد :یا علی ! بچه ها را از مادرشان جدا کن .                

ملائکه آسمان ها به گریه در آمدند.... 

کتاب مادر آفتاب  

 

ایام سو گواری حضرت زهرا (س)بر دوست دارانش تسلیت باد

ازدواج

 

 

از نظر جامعه شناسی خانواده کوچک ترین واحد اجتماع است ویکی از نهاد های اجتماعی است که مسئو لیت هایی دارد واز بهم پیوستن این نهاد کوچک جامعه تشکیل می شود. 

برای اینکه به اهمیت  وارزش این نهاد اجتماعی پی ببریم لازم است که بهتر و دقیق تر به ابعاد مختلف  آن نظر بیاندازیم که این اصل و نهاد چقدر در تمام ابعاد زندگی ما اهمیت دارد .

ناگفته نماند که علاوه بر جامعه و فرهنگ ایرانی ما در جهان نیز  این واحد کوچک از اهمیت خاصی بر خوردار است و مهمترین موضوعی که با آن شروع می شود ازدواج است . 

ازدواج یکی از مقدس ترین و مستحب ترین فرائض است که در شریعت ما بسیار مورد تاکید قرار گرفته است وبه فرمایش رسول اکرم (ص)مستحب موکد است . 

در روایات و آیات بر انجام آن بسیار سفارش شده است و دلایل متعددی بر آن بر شمرده اندکه  

عمده آنان دال بر جلوگیری از انحرافات و آسیب های اجتماعی ،اخلاقی ،روحی ،و......دارد

که نمی خواهیم به این موارد بپردازیم . 

نکته ای که حائز اهمیت است اختیار انسان در این امر مهم است  ،

در یک خانواده هیچکس در مورد اینکه چه پدر یا مادری یا خواهر و برادری داشته باشد اختیاری ندارد ، کسی نمی تواند تعیین کند که مادر من فلان خانم باشد یا پدر م فلان شخصیت علمی باشد ویا خواهران و برادرانم چه کسانی باشند حتی در مورد اینکه در چه شهری بدنیا بیاییم هم اختیاری نداریم هر کس در جایی متولد شده که  پدر و مادرش تعیین کننده آن بوده اند .

اما تنها اختیاری که انسان در ابعاد خانوادگی دارد انتخاب همسر است که مهم ترین و اساسی ترین حق یک فرد است این حق بزرگ تعیین کننده زندگی آینده خود و فرزندان است . 

انتخابی که در آن هم کفو بودن و هم شان بودن و هم فکر بودن مطرح است . 

انتخابی که به قول قرآن  برای هم لبا سهن باشند در مشکلات یار و یاور یکدیگر باشند واز همه مهم تر انتخاب مادر خوب برای فرزندان خود باشد که اصل بسیار مهمی است که اغلب مورد توجه قرار نمی گیرد .

به امید اینکه جوانان میهن اسلامی امان به آنچنان بلوغ فکری و عاطفی دست یابند که در گذر از مسائل احساسی به موارد مهم زندگی هم توجه داشته باشند . 

در روزهای اخیر شاهد ازدواج های عزیزانی بودیم که خیلی خوشحال کننده و مسرت انگیز بود خصوصا اینکه سن ازدواج رو به کاهش است که علاوه بر خوشحالی ،دقت و توجه بیشتری را می طلبد . 

نوروز

 

 

باز هفت سین سرور 

ماهی وتنگ بلور 

باز هم شادی عید 

آرزوهای سپید 

باز لیلای بهار  

باز مجنونی بید 

باز هم رنگین کمان  

باز باران بهار  

باز گل مست غرور 

باز بلبل نغمه خوان 

باز رقص دود و عود 

باز اسفند و گلاب 

باز آن سودای ناب 

کورباد چشم حسود 

باز نوروز سعید 

باز هم سال جدید 

باز تکرار دعا  

یا مقلب القلوب 

یا مدبر النهار 

حال ما گردان تو خوب 

راه ما گردان تو راست.... 

 

کتاب قانون!

سلام به خوانندگان عزیز، 

 

امروز توفیق داشتم فیلم کتاب قانون رو ببینم،از اول تا آخر... 

 

ضمن اینکه از این داستان واقعی،همواره خجالت میکشم.... 

 

منو یاد روزهایی که در آلمان بودم انداخت... 

 

راستی چرا ما مسلمونایی که بیشتر از همه به رعایت قانون،سفارش شدیم، 

 

اینجوری میکنیم؟؟؟؟؟ 

 

یادم میاد سال ۶۹ که دانشگاه میرفتم،دکتر خلیجی،از قول 

 

 یک تازه مسلمان اروپایی 

 

میگفت:شما ایرانیا کاری به کار ما نداشته باشید،ما خودمان 

 

 مسلمان میشیم.... 

 

منظور من این نیست که ما مسلمان نیستیم،هستیم ولی از

 

 نوع شناسنامه ایش. 

 

یادمون باشه برای اینکه ما به کتاب قانون عمل کنیم،چه 

 

 کتابهایی پاره پاره و چه گلهایی 

 

پرپر شده...  

 

 

 

 

ایام مبارک

 

 

تاثیرنماز بر روان

تاثیر نماز بر روح انسان                     


    نماز یک روش زندگی و سیره فراگیری است که اخلاق، ارزش ها و فضایل رفتاری را دربرمی گیرد. از این طریق است که فرد مؤمن به نماز با برون ریزی هیجانی خود و با تخلیه از همه ناپاکی ها و افکار منفی گام به سوی پالایش روانی خود برمی دارد. پالایش روانی یک نتیجه مشخص دارد و آن سلامت روحی و روانی فرد است. می دانیم هر انسانی با هر مسلکی در هنگام بروز مشکلات روزمره رابطه خود و خدا را تقویت می کند . امروزه بسیاری از روان شناسان دریافته اند که دعا، نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، اضطراب، افسردگی، نگرانی، تشویق و ترس را که زمینه ساز بسیاری از بیماری هاست برطرف می کند: «الابذکر الله تطمئن القلوب».    کلمه نماز نشان می دهد که رابطه ای میان انسان و پروردگارش وجوددارد. وقوف خاشعانه و خاضعانه انسان در نماز، در برابر خداوند متعال به او نیرویی معنوی می بخشد که حس صفای روحی و آرامش قلبی، امنیت روانی وسلامت روانی را در او پدید می آورد. از آن جا که انسان در نماز با همه اعضای بدن و حواس خود متوجه خدا می شود و از همه اشتغالات و مشکلات زندگی روی برمی گرداند. 

ادامه مطلب ...

همینجوری...

 

دلم گرفته،چند تا شعر برای دلم مینویسم،شعرهای زیبایی هستند 

 

شعرای آنها را هم نمیشناسم... شاید خوشتان بیاد ! 

 

 

 

از بس که غم تو قصه در گوشم کرد 

 

غمهای زمانه را فراموشم کرد 

 

 

یک سینه سخن به درگهت آوردم 

 

چشمان سخنگوی تو خاموشم کرد.... 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرا آن دل که بر دریا زنم، نیست 

 

 زپا این بند خونین بر کنم نیست  

 

امید آنکه ، جان خسته ام را 

 

به نادیده ساحل،افکنم نیست......

آقا مهدی۲ !

این آقا مهدی ما شهید مهدی شرع پسنده که از باوفاترین  

 

یاران خمینی کبیر بود... 

 

در مورد آقایی آقا مهدی،همین بس که در اوج بزرگی  

 

معنوی  

 

مردی خاکی و همواره غم مردم  

 

داشت،که البته امروز شاید درک این موضوع کمی سخت  

 

باشه... 

 

 

یک نمونه،سال۵۹ وقتی جنگ شروع شد،من و حدود ۲۰  

 

نفر  

 

از بسیجیان و پاسداران سپاه کرج 

 

در تکاب کردستان بودیم(بسیجی و سپاهی که میگم با  

 

امروزی ها کمی فرق میکردند) که با 

 

شروع دفاع آمدیم کرج که با نیروی بیشتری بریم خط مقدم  

 

جنگ با عراق،از اونجایی که همین 

 

آدمای ناراحت! اون روز هم در سپاه بودند ،شبی که قرار  

 

بود  

 

فردایش اعزام بشیم،جلسه 

 

گذاشتند،و قرار شد که فردایش از رفتن من جلوگیری کنند! 

 

 به جرم اینکه یک روز یکی تو دست 

 

من روزنامه (امت) دیده بود که ما در روابط عمومی همه  

 

روزنامه ها  رو داشتیم و تحلیل داشتیم 

 

خلاصه همین کافی بود تا کافر باشی!!! 

 

توی پادگان سپاه خوابیده بودیم تا فردا از همونجا بر یم  

 

 

جبهه،با خانواده هم خداحافظی کرده 

 

بودیم،قبل از نماز صبح آقا مهدی اومد و منو بیدار کرد و  

 

جریان دیشب رو برام گفت،و اصرار کرد 

 

که قبل از اینکه اونا با آبروی من بازی کنند!!خودم برم  

 

بیرون... 

 

همه اینها رو با چشمانی خیس و بغض میگفت..... 

 

اون نمیخواست من جلوی بقیه بچه ها با این آدمای کوتوله! 

 

 

درگیر بشم... 

 

من چند روز بعد، با اعزام انفرادی رفتم خوی و درگیریهای  

 

 

خلق مسلمان و ............ 

 

......تا اینکه سال ۶۲ بعد از اتمام سربازیم و شهادت  

 

بهرام،با  

 

بچه های قدیمی رفتیم پادگان 

 

ابوذر و اونجا دوباره آقا مهدی رو دیدم همچین بغلم کرد و  

 

 

گفت:دیدی اونا رسوا شدن و توی 

 

شهر موندن و تو وبچه هایی مثل تو ، توی این جبهه ها  

 

 

هستن،یادته توی سپاه کرج با هم 

 

گریه میکردیم و تو میخواستی همه چیز و به هم بزنی،صبر  

 

کردی و حالا همه چیز روشن شد 

 

این یکی از جذابیت های این مرد بود که هر چی میگفت  

 

بقیه گوش میکردند .... 

 

دیگه هر چند روز یک بار همدیگررو میدیدیم آقا مهدی قائم  

 

مقام تیپ نبی اکرم(ص) بود و  

 

توی منطقه غرب و قصرشیرین بودند و ما هم همونجاها  

 

شناسایی میکردیم تا شب عملیات 

 

والفجر۵ که دوباره همدیگر رو دیدیم و هر وقت به هر کی  

 

میرسید اونو بغل میکرد و فشار میداد 

 

انگار برادری سالها برادرشو ندیده... 

 

بعد از شروع عملیات خیبر، 

 

  من با بچه های قرارگاه رفتیم منطقه عملیات خیبر و  

 

وقتی برگشتیم همون پاتکی که قبلا 

 

گفتم و داستان پرواز آقا مهدی و ...... 

 

 

 

 

 

آقا مهدی: هنوز ما مانده ایم و همون آدمای کوتوله که حتی  

 

از اسم قشنگ تو هم میترسن! 

 

هنوز ما مانده ایم و همون کوته نظری ها و ...شاید ما هم  

 

مثل اونا بشیم................... 

 

انتظار کمک شما و دوستان عزیزمان رو داریم................
 

 

 

 

 یادت گرامی روحت شاد........

آقا مهدی!

عملیات والفجر۵ بود و تقریبا روزهای سخت عملیات سپری 

 شده بود،خیلی ها شهید شدند 

 

از جمله اصغر امینی و علافی و... عراقی ها پاتک سنگینی کردند که آخرین توانشونو بذارن 

 

تا ارتفاعات را از رزمندگان پس بگیرن!من و چند تا از بچه های شناسایی رزمی وارد خط 

 

شدیم،ورود ما با شروع پاتک همراه بود،بلافاصله درگیر شدیم با تیپ کماندویی که تا چند 

 

متری خط اول آمده بودند. 

 

بعد از چند ساعت درگیری که داستان مفصل داره،و عقب نشینی عراقی ها، برای پیدا کردن 

 

بچه هایی که زخمی شده بودند،به اورژانس تیپ انصار که نزدیکترین اورژانس به ما بود رفتم 

 

و همزمان با رسیدن من یک آمبولانس هم رسید با عجله رفتم سراغ آمبولانس برای کمک که 

 

دیدم آقا مهدی آرام پشت آمبولانس خوابیده،آرام و غریب،آن وجود خسته و نگران،آرام شده  

 

بود و یک باره غم تمام دنیا ریخت تو دلم،توقع هر چیزی رو داشتم الا اینکه آقا مهدی رو ببینم 

 

یاد خوبیهاش و پاکیهاش،چشمامو خیس کرد،بطوریکه دیدن جاده مقابلم بسیار سخت شد 

 

تا برسم به قرارگاه تاکتیکی تیپ نبی اکرم(ص) خیلی سخت گذشت،تا رسیدم و خبر شهادت 

 

آقا مهدی رو به یداله کلهر دادم و او با همه رشادتش مثل سرو شکسته!به زمین افتاد....... 

 

شاید یه روز داستان آقا مهدی رو که چرا آقا!! بود براتون بنویسم........ 

 

فردا سالگرد شهادت این مرد بزرگه که فقط شهادت پاداش بزرگمردانی مثل اوست...........

۲۲بهمن

فردا میریم که بگیم: ما آمریکایی و اسراییلی و انگلیسی و... نیستیم. 

 

ما انقلابمونو  دوست داریم ولی سرشار از انتقاد!٬! هم هستیم. 

 

ما اگر مخالفت داریم،با آدمای جاه طلب ونان به نرخ روز خوره، نه با انقلاب که ثمره خو ن شهیدان گلگون کفنه. 

 

ما با تازه سر سفره نشینان و غارتگران غنایم معنوی ملت،مخالفیم. 

 

ما با مزدوران نفوذی آمریکا و استکبار که در لباس من و تو درآمده اند،مخالفیم. 

 

وعده ما فردا راهپیمایی ۲۲ بهمن

تماشا

به تماشا سوگند 

وبه آغاز کلام  

وبه پرواز کبوتر از ذهن

واژه ای در قفس است . 

حرف هایم مثل یک تکه چمن روشن بود .  

من به آنان گفتم : 

آفتابی لب درگاه شماست  

که اگر در بگشایید به رفتار شما می تابد . 

وبه آنان گفتم : 

سنگ آرایش کوهستان نیست  

همچنانی که فلز زیوری نیست به اندام کلنگ . 

در کف دست زمین گوهر ناپیدایی است

که رسولان همه از تابش آن خیره شدند. 

پی گوهر باشید. 

لحظه ها را به چراگاه رسالت ببرید. 

من به آنان گفتم : 

هر که در حافظه چوب ببیندباغی 

صورتش در وزش بیشه ی شور ابدی خواهد ماند . 

هر که با مرغ هوا دوست شود 

خوابش آرام ترین خواب جهان خواهدبود.

سهراب