وبسایت جدید احمد خیری

 

 

به وبسایت "احمد خیری" مراجعه فرمایید:

  

 

ahmadkheiri.ir

 

 

شورا تجلي تثبیت ساختار های روشن برای تصمیم سازی های خرد و کلان

 هیچ انسانی به تنهایی نمی تواند حول یک محور و موضوعی خاص ارائه نظر کند، هر چند که انسانی فرهیخته و خوش فکر باشد. عمیق شدن به این عبارت متنی، مفاهیم مهم و تاثیر گذار بر روند تصمیم گیری چون " همفکری " ، " مشورت "  و " اتفاق نظر " را در ذهن تداعی می کند.

  در نگاهی فراتر و با تجمیع معنای یکایک این کلمات نیز به مفهوم واحدی با عنوان تفکر شورایی و بهره گیری از مشورت که یکی از اساسی ترین مفاهیم مورد تاکید در اسلام و یکی از اصول اساسی مورد توافق جمعی در اداره امورعرصه های مختلف زندگی اجتماعی است، خواهیم رسید.

 تثبیت ساختار های روشن و واضح برای تصمیم سازی های خرد و کلان نیاز به اهرم هایی دارد که در نتیجه بکارگیری آنها، اخذ تصمیم نهایی برای امور مختلف جامعه، با تکیه بر اصول منطقی و مبتنی بر ایده آل های زندگي اجتماعي صورت گیرد.

  تصمیماتی که مبتنی بر بهره گیری از افکار جمعی برای جامعه اخذ می شود، تصمیماتی متعادل است که برای حصول از نتیجه نهایی آن کمتر نیاز به گذراندن دوره های آزمون و خطا است و این یکی از مهمترین کاربردهای کار شورایی انجام دادن است.

  ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران، ساختاری ارزشی است که پیوند عمیقی با اعتقادات،  باورهای  مردم دارد و این پیوند زمانی بیشتر نمود پیدا می کند، که نظام در هر شرایط و برای انجام هر اقدامی در گام اول افکار عمومی را در نظر می گیرد.

  به نوعی مردم و تفکرات مردمی را سرلوحه اقدامات خود  قرار می دهد. این روند در جامعه اسلامی ریشه در اهمیت جایگاه افکار عمومی بین مسئولان ارشد کشور دارد. از آنجا که امکان حضور مستقیم تک تک افراد در عرصه های مربوط به تصمیم گیری های کلان کشوری وجود ندارد، شاکله های قانونی جزئی تری که قادر باشد، تفکر و سخن مردم را در تصمیم های بزرگ و در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... جاری کند، ایجاد شده است که " شوراهای اسلامی شهر " نمونه بارز و شاخص این ساختارهای اجتماعی هستند.

  شوراهای اسلامی با تبعیت از امر  مشورت به عنوان یکی از بارزترین ویژه گی های فرهنگ اسلامی نسبت به اخذ تصمیات مهم شهری اقدام می کنند. رسیدن به نتایج واحد و کارآمد در عرصه های مختلف شهری با توجه به اینکه، نظام اجتماعی و حیات سیاسی جامعه بشری نیازمند همکاری و مشورت با اعضای آن است نیاز به بهره گیری از ایده های مردمی دارد که این مهم با فعالیت شوراهای اسلامی به نحو مطلوبی محقق می شود.

  تاثیر شورا های اسلامی به عنوان نهادهای مردمی به طور مستمر در همه دروه ها مبرهن و آشکار بوده است اما آن چه امروز بیش از هر زمان دیگر ضرورت دارد، شناخت و آگاهی از مفهوم و چگونگی شور و مشورت به صورتی که مردم بیشترین نفع را از آن ببرند، می باشد، زیرا بدون شک شورا ها نمی توانند  تنها به صرف اتکا به آراء شورائیان به اداره شهر بپردازند. برای محقق شدن اهداف عالی شورا نیاز است، نظرات متعادل و منطقی مردم جهت دهی به امور این نهاد مردمی را شکل دهد.

  این مهم  ریشه در احکام و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد. شایسته ترین برهانی و دلیلی  که انجام کار شورایی را توجیه می کند، دستور قرآن کریم  و استنباط از آیه «و امرهم شوری بینهم»، «و شاورهم فی الامر» است.

بی شک برای پیشبرد سریع برنامه‌های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر یا استان صورت می‌گیرد که اعضای آن را مردم همان محل انتخاب می‌کنند و این یکی از شایسته ترین برخوردهای حکومت اسلامی با مردم است.

 .......

احمد خيري

وداع با يك دوست خبرنگار

 

بار الاها شكيبا هستيم بر تقديرت و فرمانبردار بر امر تو!

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان

نه به دستی ظرفی را چرک میکنند

نه به حرفی دلی را آلوده

تنها به شمعی قانعند

واندکی سکوت ...

خبر درگذشت ناگهاني همكارگرانقدرمان شادروان خانم شیما خاكدامن سرپرست خبرگزاری کار ایران (ایلنا) در استان البرز كه در اثر حمله قلبی جان به جانان تسليم كرد موجب تاثر و تاسف اهالي رسانه را فراهم كرد.

وی متولد سال 1363 و دارای لیسانس ارتباطات بود و از 8 سال قبل كار خبرنگاری را آغاز كرده بود. شیما خاكدامن از سال گذشته سرپرستی خبرگزاری ایلنا در استان البرز را عهده دار بود.

خاكدامن پیش از سرپرستی ایلنا در البرز خبرنگار حوزه بورس گروه اقتصادی این خبرگزاری در تهران بوده است. مرگ این خبرنگار بر اثر حمله قلبی مبین سخت و زیان آوربودن این حرفه می باشد که استرس بسیار برای انتقال خبر و دسترسی به منابع موثق به منظور ارائه واقعیتها به مخاطبین موجب چنین حوادثی می گردد که لازم است مسئولین به این امر توجه نمایند و به اهل رسانه توجه جدی شود.

مراسم تشییع پیكر وی ساعت 10 و 30 دقیقه روز دوشنبه ۱۵ آبان از مقابل درب منزلش در جاده ملارد، بعد از كانال فردیس، بن بست دوم، انتهای كوچه ابومسلم به سمت آرامگاه ابدی‌اش در امامزاده عبدالله (ع) ملارد انجام گرفت. 

با ابراز همدردی با  اهالي فرهيخته رسانه استان البرز و کارکنان شریف خبرگزاری ایلنا و درگذشت این خواهر خبرنگار را  به جامعه رسانه‌ای كشور به خصوص همسر، خانواده داغدار و همكاران وی در استان البرز تسلیت می‌گوید. روحش شاد و و قرين رحمت الهي باد.

عید سعید غدیر مبارک

آسمان یک بار دیگر خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

بغض چندین ساله ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

مهندسی افكار عمومي زمینه ساز تحقق اهداف مدیریت شهری

              مهندسی افكار عمومي زمینه ساز تحقق اهداف مدیریت شهری
 
همزمان با پيچيده تر شدن روابط انساني و تغيير ساختارهاي اجتماعي مهندسي افكار عمومي و توجه به رسانه به عنوان ابزاري مؤثر براي هدايت و روشن سازي افكار و شكل دهي ماهيت بخشي گسترده اي از افكار عمومي مورد توجه و كنكاش جدي مديران در لايه هاي مختلف بوده است.

تلاش براي صرف ارتباطات اثر بخش با شهروندان حرفه اي جديد است كه از قرن بيستم ظهور كرد و هر روز شكل حرفه اي تري از خود را به نمايش مي گذارد بي شك براي تاثير و هدايت افكار عمومي بايد از طريق رسانه ها و ارتباطات فراگير استفاده كرد.

بستر یک موفقیت بی نظیر مالی در عرصه اقتصادی را علاوه بر پشتکار، میزان سرمایه گذاری تعیین می کند؛ به تناسب همین امر، در حوزه نظام اجتماعی، انسان ها به عنوان سرمایه هایی هوشمند و فکور، به ثمر نشستن اهداف و برنامه های نظام را ضمانت خواهند کرد.

 
اگرچه در نظام اقتصادی، سرمایه عاملی منفعل و تابع عملکرد سرمایه گذار است، اما سرمایه ی نظام اجتماعی را قوه شعور و درک انسان ها تشکیل می دهد. از این رو مهندسی افکار عمومی و معماری صحیح دیدگاه های آنان نسبت به جامعه و اهداف مورد نظر آن، نقشی بسزا در موفقیت نظام ایفا می کند.

بر این اساس مهندسی نظام فکری این سرمایه های فکور و اندیشمند، جز از طریق اطلاع رسانی شفاف با تشریح و باور نقش عمیق رسانه میسر نخواهد شد؛ باوری که در عصر حاضر و با پیچیده تر شدن روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی، مورد توجه و کنکاش جدی مسئولان قرار گرفته است.

ایجاد ارتباط اثربخش با شهروندان، از طریق رسانه ها بعنوان اصلی ترین اهرم های اطلاع رسانی، حرفه ای جدید است که در قرن بیستم ظهور و بروز یافته و هر روز شکل جدی تری به خود می گیرد. از این رو مدیریت شهری و شهرداری ها به واسطه سطح گسترده فعالیت خویش و ارتباط فراگیر با عموم جامعه، با نگاهی فراتر به لزوم شکل دهی و تعمیق اصول شهروندی اندیشیده و می کوشند با همیاری این سرمایه های اجتماعی، اداره شهر را از وظیفه ای نهادی و درون دستگاهی، به فعالیتی عمومی و همه گیر تبدیل کنند.

مکانیزه شدن خدمات شهری، ایجاد اتوماسیون اداری، ورود جدی و موثر به عرصه های فرهنگی و اجتماعی، بهره گیری از روش های نوین در ارائه خدمات، برقراری ارتباط دو سویه الکترونیکی با شهروندان و ده ها نمونه دیگر از این فعالیت ها، بیانگر تصمیم قاطع شهرداری های کلانشهرهای کشور در ورود به ساختار اساسی نظام اجتماعی و تحقق اهداف مورد نظر جامعه است.

لیکن تشریح این اقدامات و فرآیندها جز به مدد جایگاه موثر و بی بدیل رسانه، که با کاهش چشمگیر هزینه ها، افزایش سطح رضایت مندی و مشارکت شهروندان در اداره شهر را به همراه دارد، میسر نخواهد بود.

امروزه مدیریت تمامی کلان شهرهای کشور حداقل یک نشریه تولید و چهار کلان شهر نیز با هدف تبیین تخصصی فعالیت ها و ماموریت های مدیریت شهری، صاحب روزنامه هستند. شهرداری کلان شهر تهران، ارگانی است که با برخورداری از 20 رسانه تخصصی در مجموعه همشهری و بهره گیری از بیش از 80 رسانه هوادار در حوزه اطلاع رسانی پیش تاز بوده و به دلیل وجود درک صحیح از نقش رسانه، همچنان به دنبال ایجاد شبکه های اجتماعی و جذب بیش از چهار هزار وبلاگ و وب سایت است.
 
همچنین شهرداری اصفهان با راه اندازی خبرگزای ایمنا، روزنامه اصفهان زیبا و ایجاد استودیوی رادیو و تلویزیونی جایگاه خود را در حکم یک رسانه فراگیر پیدا کرده است.

شهرداری مشهد نیز در سال جاری با اهتمام به موضوع فوق، مبلغی حدود 10 میلیارد تومان را برای واحد روابط عمومی در نظر گرفته که این رقم، معادل 40 برابر بودجه روابط عمومی شهرداری کرج به مبلغ 250 میلیون تومان است. این در حالیست که از نظر قیاسی، درآمد و ساختار این نهاد با شهرداری کلان شهر کرج دارای مشابهت های بسیاری می باشد.

این اختلاف فاحش حکایت از عدم فراهم بودن بسترهای موفقیت روابط عمومی در این کلان شهر دارد. چنان که به نظر می رسد عواملی همچون طرز تلقی و میزان حمایت مدیران ارشد، تعریف جایگاه سازمانی مناسب، بهره مندی از منابع و امکانات، تعریف برنامه های هدفمند و وجود کارشناسان خبره و نیروهای توانمند شاغل در این حوزه، موفقیت و شیوه صحیح جهت دهی به افکار عمومی را به همراه دارد.

با توجه به این مهم، به نظر می رسد فعالان رسانه ای این کلان شهر نتوانسته اند رویکرد حرفه ای را جایگزین عملکرد جانبدارانه یا تخریب گرایانه کنند. خالی بودن جایگاه نقد و تحلیل کارشناسانه و تخصصی در این حوزه همچنین سبب شده است که اقدامات فعالان رسانه ای به صورتی یک سویه انجام پذیرد، لیکن این امر به هیچ روی نافی نقش بی بدیل اصحاب فرهیخته رسانه در جامعه شهری کرج نمی باشد؛ بستری که همچنان در عطش حرفه ای شدن برای تاثیرگذاری بیشتر و هدفمند به سر می برد.

ایجاد پایگاه خبری مدیریت شهری کرج اگرچه با هدف ایجاد زمینه ای برای تحول در حوزه اطلاع رسانی و تبیین رویکردی تخصصی به این عرصه در شهرداری کرج انجام گرفت، اما به رغم فعالیت های این مجموعه، ارتباط با افکار عمومی در این کلانشهر از روزمرگی و عوارض ناشی از آن در رنج است.

از این رو لازم است بستری فراهم شود تا کلانشهر کرج نیز هم سو با دیگر شهرهای کشور خود را با تغییرات ضروری و اساسی حوزه اطلاع رسانی برای اداره شهر هماهنگ کند چنان که تجربه دیگر شهرها نشان داده است سرمایه گذاری روی ارتباطات اجتماعی و مهندسی افکار عمومی ضمن کاهش قابل توجه هزینه ها، پویایی، رضایت مندی، نشاط شهری و افزایش جدی مشارکت های مردمی را به همراه خواهد داشت.

50 رمز افراد موفق

۵۰ رمز افراد موفق:
افراد موفق تنها 5 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می دهند، یعنی از هر 20 نفر تنها 1 نفر به موفقیت واقعی دست پیدا می کند. البته افراد به طور مادرزادی موفق نیستند، بلکه به مرور زمان خصوصیات و ویژگی هایی پیدا می کنند که به رشد و موفقیتشان کمک می کند. اما راز این موفقیت ها چیست؟

افراد موفق:

1.به دنبال فرصت هستند و فرصت هایی را می بینند که دیگران قادر به دیدنشان نیستند.

2. اهداف و آرزوهای واقعی خود را کشف می کنند.

3. خوش بین هستند و نگرشی مثبت دارند.

4. صادق هستند.

5. برای رسیدن به اهدافشان برنامه ریزی دقیق دارند.

6. همواره در جست و جوی دانش هستند.

7. بردبار و مقاوم هستند.

8. بر اولویت های خود تمرکز دارند.

9. تخلیلی قوی دارند و از قدرن خلاقیت خود استفاده می کنند.

10. مهارت های ارتباطی قوی دارند.



11. تسلیم مشکلات نمی شوند و همیشه به دنبال راه حل هستند.

12. برای خود فرصت های موفقیت را خلق می کنند.

13. گله و شکایت نمی کنند.

14. اشتباهات خود را به گردن دیگران نمی اندازند و دیگران را سرزنش نمی کنند.

15. بلندپرواز و کارآمد هستند.

16. می دانند در زندگی دقیقا به دنبال چه هستند.

17. همیشه در حال فعالیت هستند.

18. مطالب را به حافظه بلندمدت خود منتقل می کنند.

19. به شانس اعتقاد ندارند.

20. دوست دارند غیرممکن ها را ممکن کنند.



21. تغییرات را می پذیرند و خود را با شرایط جدید وفق می دهند.

22. از سلامت جسمی برخوردار هستند.

23. تنبل و کسل نیستند.

24. برای خود معیارها و استاندارهای بزرگی در نظر می گیرند.

25. وقتی کار می کنند تنها به کار، و وقتی تفریح می کنند تنها به تفریح توجه دارند.

26. آنچه را آغاز کرده اند به پایان می رسانند.

27. به آنچه می گویند عمل می کنند.

28. نسبت به دیگران مهربان و سخاوتمند هستند.

29. از زندگی خود بیشترین استفاده را می کنند.

30. رویارویی با چالش را دوست دارند.



31. برای وقت خود ارزش قائلند.

32. به بزرگترها و پیش کسوت ها احترام می گذارند.

33. به دیگران اهمیت می دهند.

34. قابل اعتماد و مسئولیت پذیر هستند.

35. ذاتا فروتن و متواضع هستند.

36. ولخرجی نمی کنند.

37. سحرخیز هستند.

38. قدرت تمرکز بالایی دارند.

39. دعا می کنند و به معنویات اهمیت می دهند.

40. به مطالعه عادت دارند.

41. کار امروز را به فردا نمی اندازند.

42. اهمیت داشتن یک معلم یا مربی را دست کم نمی گیرند.

43. شبکه ای کارآمد ایجاد می کنند.

44. بین مسائل خانوادگی و کار تعادل برقرار می کنند.

45. می دانند چه زمان برای ریسک کردن مناسب است.

46. سیاست های سازمان یا شرکت را می دانند.

47. به اطرافیان خود انرژی مثبت می دهند.

48. می توانند از ته دل بخندند.

49. در کارهای خود نظم و ترتیب را حاکم می کنند.

50. خودشان را دوست دارند و به خود احترام می گذارند.

تنها بز اون خانم رو بکش،خوشبخت میشه

تنها بز اون خانم رو بکش،خوشبخت میشه

روزگاری مرید ومرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر کنند.

روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. در مسیر، مرید همواره در فکرآن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی می گذرانند و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می کردند،تا این که به مرشد خود قضیه را گفت.مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد:"اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!".

مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن جا دور شد....

 سال های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بجه هایش چه آمد.

روزی از روزها مرید ومرشد قصه ما وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود.سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن ها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند.صاحب قصر زنی بود با لباس های بسیار مجلل و خدم و حشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و دستور داد به آن ها لباس جدید داده  و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس از استرا حت آن ها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز چون آن ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود این گونه بیان نمود:

سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم.ابتدا بسیار سخت بود ولی کم کم هر کدام از فرزندانم موفقیت هایی در کارشان کسب کردند.فرزند بزرگ ترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا کرد ودیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می کنیم.

مرید که پی به راز مسئله برده بود از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود....

نتیجه:

 هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن مانع رشدمان است،و باید برای رسیدن به موفقیت و موقعیت بهتر آن را فدا کنیم.

این هم نتیجه مطلبی که یکی از دوستان برام فرستاد:

هیچ چیز غیر ممکن نیست

"پايگاه خبري مديريت شهري كرج " يكساله شد

همزمان با روز ملي شوراها، پايگاه خبري مديريت شهري كرج نيز يكسالگي خود را جشن گرفت، پايگاهي كه در طول يك سال گذشته همپاي لحظات مديريت شهري كرج در امر اطلاع رساني بود.
نگرش ويژه به امر اطلاع رساني در دنياي كنوني كه ارتباطات و پيچيدگي هاي آن حرف اول را مي زند موضوعي است كه توجه به آن از نگاه مديريت شهري كرج دور نمانده است.حضور در فضاي مجازي به عنوان يكي از مهمترين موارد سهولت دسترسي به آخرين اخبار و اطلاعات هم اكنون جايگاه ويژه اي در دنياي فناوري و اطلاع رساني ايفا مي كند كه بارقه شكل گيري پايگاه خبري مديريت شهري كرج نيز به اين امر باز مي گردد.اين مجموعه خبري همزمان با روز شوراها، با نگرش ويژه و ديدگاه تخصصي آقازاده شكل گرفت و در مسير عبور از وادي هاي مختلف شخص شهردار كرج همواره با حضور مداوم و با نظارت و پيگيري ياري رسان مجموعه در تحقق اهداف مربوطه بود.
پايگاه خبري مديريت شهري كرج شكل گرفت و در طول يك سال گذشته ميهمانان متعددي را در اتاق شيشه اي خود ديد.
بازديد اعضاي شوراي شهر كرج از جمله نايب رئيس اين شورا از پايگاه خبري در كنار حضور فرماندار كرج در نخستين روزهاي آغاز به كار دلگرمي مضاعفي به خبرنگاران اين مجموعه داد، حضوري توام با نشاط مديريتي كه طراوت را ميهمان لحظه هاي خبري اين پايگاه كرد.معاونان شهردار كرج نيز همواره بهترين ارتباط خبري را با خبرنگاران اين مجموعه داشتند، مهرداد ترابيان معاون اداري مالي و بيداخويدي معاون شهرسازي، كمالي زاده معاون سابق خدمات شهري و معاون كنوني فني و عمراني، صلواتي معاون سابق حمل و نقل و ترافيك و فيروزبخت معاون فعلي اين معاونت از جمله معاونان شهردار كرج بودند كه خستگي را از تن خبرنگاران مجموعه زدودند و ساعاتي ميهمان مجموعه خبري شهرداري شدند.مديركل سابق فرهنگ و ارشاد استان البرز يكي ديگر از ميهمانان آشنايي بود كه بر حضور موثر رسانه ها در انعكاس صحيح واقعيات تاكيد كرد و راه اندازي اين مجموعه را بستر ساز انعكاس بهنگام اخبار خانواده شهرداري دانست و گفت: طی چند سال گذشته خلاء اطلاع رسانی در مجموعه شهرداری کرج احساس می شد که این مهم با راه اندازي پايگاه برطرف شد.
مدير كل صداو سيماي استان البرز نيز به پايگاه خبري آمد، صفار ، راه اندازی این رسانه درون سازمانی را ضمن انعکاس اخبار این مرکز موجب اطلاع رسانی به موقع از عملکرد این دستگاه و بستر ساز تعامل و اتصال شهرداری و رسانه های مکتوب، دیجیتال، دیداری و شنیداری دانست.مدير كل ورزش و جوانان استان البرز هم بازديدي از پايگاه خبري در شهرداري مركز داشت و بر راه اندازي رسانه هاي درون سازماني با رويكرد حرفه اي تاكيد كرد.مديران شهري كرج نيز در كنار تمام مشغله هاي كاري خود سري به رسانه دنياي مجازي، شهرداري زدند، سعيد حسني مدير منطقه 11، فرج الله ايليات مدير منطقه 8، حسين صدرايي مدير سابق منطقه 5 شهرداري كرج و سرپرست سازمان زيباسازي شهرداري كرج و حسين شريف كاظمي مدير منطقه 1 شهرداري كرج از جمله مديراني بودند كه پايگاه خبري ميزبان حضور صميمي شان بود.نادر ايزدبين رئيس شوراي شهر محمد شهر نيز به پايگاه خبري سري زد و راه اندازي اين پايگاه را الگوي مناسبي براي ساير دستگاهها دانست.

حضور دلگرم كننده اصحاب رسانه استان البرز و دوستان پرتلاش عرصه خبر كه تمام لحظاتشان مملو از تلاش و كوشش است نيز مهمترين پشتوانه و دلگرمي مجموعه پايگاه خبري بود، حضور گرم و صميمي كه در بسياري از مواقع با نگاه دلسوزانه و رويكرهاي خاص خبري مشوق و راهنماي ما در اين مسير پر فراز و نشيب بود.

به هر روي در طول عمر يكساله اين پايگاه خبري لحظه اي از حضور گرم دوستان خالي نبود و ماحصل تمام تلاش ها انتشار بيش از چهار هزار و 117 خبر، گزارش، گزارش تصويري و ... بود.مشاور رسانه اي شهردار كرج در اين زمينه با تاكيد بر نقش موثر رسانه ها در انعكاس رويدادها و فعاليت هاي يك ارگان اظهارداشت: رسانه بدلیل تاثیر شگرف و عمیقی که بر افکار عمـــومی دارد از جایـــگاه و اهمیت ویژه ای در حـــــوزه ارتباطات برخوردارند.

احمد خيري افزود: عملكرد رسانه ها در انتقال واقعيت ها در دنياي كنوني جايگاه ويژه اي دارد و با اذعان بر اين مهم پايگاه خبري مديريت شهري كرج راه اندازي شد.اين مسئول وجود رسانه درون سازماني را در تحقق اهداف موثر دانست و گفت: بي شك وجود رسانه هاي درون سازماني مي تواند بستر تحقق اهداف و انعكاس بسياري از اقدمات را فراهم كند، فعاليت هايي كه شايد بسياري از شهروندان از آن آگاهي ندارند.

خيري بيان كرد: همچنين وجود يك رسانه درون سازماني حلقه اتصال آن رسانه با ساير رسانه هاست كه از اين حيث رسانه هاي استان نيز همكاري مطلوبي با شهرداري داشتند.مشاور رسانه اي شهردار كرج در ادامه با اشاره به آمار اخبار منتشر شده در اين پايگاه طي يكسال گذشته عنوان كرد: انتشار بيش از چهار هزار و 117 خبر، گزارش، گزارش تصويري در طول يك سال گذشته ماحصل تلاش مجموعه خبرنگاران و تعامل مديران و رابطان خبر خانواده بزرگ شهرداري كرج است كه اين امر حاكي از حضور موثر و اقدامات مطلوب مديريت شهري كرج اعم از شوراي شهر و شهرداري در عرصه هاي مختلف است، حضوري كه اين خانواده را به يكي از پر خبرترين دستگاههاي استان البرز تبديل كرده است.

خيري ادامه داد: با نگاهي اجمالي به آمار تفكيك شده اخبار شهرداري كرج طي يك سال گذشته، شاهد توليد و انتشار بيش از هزار و 67 خبر از مناطق، 791 خبر از معاونتها، 725 خبر از سازمانها و 185 خبر از ادارات ستادي هستيم.وي گفت: سهم سكاندار شهرداري كرج در اين بين 381 خبر و شوراي شهر كرج نيز 305 خبر منتشر شده است.

اين مسئول بيان كرد: انتشار 356 گزارش و گزارش تصويري بخش ديگري از فعاليت هاي خبرنگاران اين پايگاه است كه در كنار 307 خبر از رويدادهاي استان بيانگر تحقق اطلاع رساني با رويكرهاي مديريت شهري كرج در اين مجموعه است.خيري اظهار اميدواري كرد تا در دومين سال تاسيس اين پايگاه شاهد ارتقاء كيفي و كمي اخبار اين مجموعه باشيم.
به هر روي توجه به امر اطلاع رساني و انعكاس بهنگام و لحظه اي اخبار و اطلاعات امري است كه با تاكيد مديريت شهري كرج در قالب پايگاه خبري محقق شد و اميد مي رود اين امر بستر ساز ايجاد تحول در راستاي رسيدن به شهري توسعه يافته با دارا بودن تمام آيتم هاي روز دنيا باشد.

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟  

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟  
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
 
 
آب حیوان تیره گون گشت خضر فرخ پی کجاست؟ 
 خون چکید از شاخ گل ابر بهاران را چه شد؟
 

کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی 
حق شناسان را چه حال افتاد؟ یاران را چه شد؟

لعلی از کان مرون برنیاد سال هاست 
 
تابش خورشید و سعی باد وباران را چه شد؟
 

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار  
مهربانی کی سرآمد شهر یاران را چه شد؟
 

صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست 
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد؟
 

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند 
کس به میدان در نمی آید سواران را چه شد؟
 

زهره سازی خوش نمی سوزد مگر عودش بسوخت 
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد؟
 

حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش  
از که می پرسی که دور روزگاران را چه شد؟
 

عیدی عشاق بی قرار آمد

صبا به شوق در ایوان شهریار آمد
که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد
ز زلف زرکش خورشید بند سیم سه تار
که پرده‌های شب تیره تار و مار آمد
به شهر چند نشینی شکسته دل برخیز
که باغ و بیشه‌ی شمران شکوفه زار آمد
به سان دختر چادرنشین صحرائی
عروس لاله به دامان کوهسار آمد
فکند زمزمه ?گلپونه‌ئی? به برزن وکو
به بام کلبه پرستوی زرنگار آمد
گشود پیر در خم و باغبان در باغ
شراب و شهد به بازار و گل به بارآمد
دگر به حجره نگنجد دماغ سودائی
که با نسیم سحر بوی زلف یار آمد
بزن صبوحی و برگیر زیر خرقه سه تار
غزل بیار که بلبل به شاخسار آمد
برون خرام به گلگشت لاله‌زار امروز
که لاله‌زار پر از سرو گل‌عذار آمد
به دور جام میم داد دل بده ساقی
چهاکه بر سرم از دور روزگار آمد
به پای ساز صبا شعر شهریار ای ترک
بخوان که عیدی عشاق بی‌قرار آمد

شطرنج تک رنگ

شطرنج تک رنگ

همواره خبر حذف برخي از مهره هاي حريف، مرا ياد خاطراتي مي اندازد كه فكر مي كنم يادآوري آن خالي از لطف نباشد.

چند سال پيش پدر بزرگي براي آموزش با نوه اش شطرنج بازي مي كرد. پسرك كه خالي از شيطنت هم نبود براي جبران ضعف خود مقابل حريف، از ضعف ديد پدربزرگ در جناحين استفاده مي كرد و سعي مي كرد مهره هاي حاضر در ستون هاي كناري را با انگشت به بيرون پرتاب كند، پدر بزرگ مواقعي كه متوجه مي شد با خنده مي گفت: به جاي بي انصافي بازي را ياد بگير.

بي شك حذف برخي از مهره هاي حريف، بازي را بسيار بي معني و بي نمك خواهد كرد. در همين موقع است كه وظيفه سواران سياه، زدن پياده هاي سياه خواهد شد و همه مات پيروزي ما خواهند بود و ناظرين نيز وظيفه اي جز تشويق پيروز را نخواهند داشت.

البته با حذف حريف در ابتدا جو اتحاد و همدلي ايجاد خواهيم كرد، اما تا قسمتي ابري! كه رفته رفته به حجم ابرها نيز افزوده مي شود و پس از يك دربي خانگي برنده مشخص خواهد شد.

البته هميشه براي مهره هاي بيرون پرتاب شده هم فكري خواهيم داشت! آن ها را در زماني كه زماني ندارند در گوشه اي از صفحه شطرنج به ميمنت پيروزي لگدكوب سواران  سياه خود خواهيم كرد...

تقدیم به ایرانیان زیر ده سال،

اخیراً کتابی با عنوان «اقتدار گرائی ایرانی در عهد قاجار» با قلم زیبای استاد برجسته علوم سیاسی ایران؛ دکتر محمود سریع القلم به بازار نشر عرضه شده است.آنچه که مرا بیش از موضوع و متن کتاب تحت تاثیر قرار داد، صفحه تقدیمی است که نویسنده در ابتدای کتاب خود آورده و از دیدگاه من، در نوع خود  کم نظیر است.

در متن ذیل که مطالب همان صفحه است، تعمق کنید و درد امروز جامعه ایرانی را بشناسید و اگر چنانچه دغدغه اعتلای ایران را دارید، در تربیت نسل فردا بر این اساس بکوشید:

تقدیم به ایرانیان زیر ده سال، که در آینده

-         برای کسب ثروت، به نهاد دولت نزدیک نخواهند شد؛

-         برای افزایش قدرت کشور، ثروت تولید خواهند کرد؛

-         ظرفیت نقدپذیری و اصلاح تدریجی را در خود پدید خواهند آورد؛

-         از فرهنگ واکنش های سریع به خویشتن داری، ارتقاء فرهنگی پیدا خواهند کرد؛

-         از فرهنگ شفاهی و غیر دقیق به فرهنگ مسئولانه مکتوب، انتقال تمدنی پیدا خواهند نمود؛

-         از رفتارها و کارهای کوتاه مدت به گستره دراز مدت، رشد فکری پیدا خواهند کرد؛

-         تضعیف، تخریب و انتقام را از فرهنگ سیاسی خود حذف خواهند نمود؛

-         به رشد فکری و استقلال فکری از طریق مطالعه حداقل دو ساعت در روز روی خواهند آورد؛

-         برای ایرانیان دیگر از رانندگی گرفته تا کسب قدرت، حقوق قائل خواهند شد؛

-         از رشد و موفقیت دیگران به طور واقعی خوشحال شده و درس خواهند آموخت؛

-         غرور بی جا، حسادت و ناجوانمردی را به سکوت، احترام و گذشت تبدیل خواهند کرد؛

-         دروغ گوئی و وارونه جلوه دادن واقعیت ها را از نظام معاشرتی خود با دیگران حذف خواهند نمود؛

-         برای کسب قدرت،به اصل رقابت و فرصت برای دیگران اعتقاد خواهند داشت؛

-         و پس از رسیدن به قدرت، فقط دوره محدودی، صرفاً برای تحقق کارهای بزرگ، در قدرت خواهند ماند

انس سراب

یاد سهراب بخیر که می گفت:


سایه می جویم، فریب افتابم می برد
اب اگر پیدا شود، انس سرابم می برد


چشم بستن از جهان نقش و رنگ افسانه ای است
می شوم بیدارتر آن گه که خوابم می برد


خس نداده ره کدام است و سرانجامش کدام
بی خبر افتاده ام در جوی و ابم می برد


فرصتی کو تا بیاویزد به خاری برگ کاه
تند باد روزگار با شتابم می برد


روی آرامش ندیدم در کشاکش های زیست
سیل غم چون خفت، موج اضطرابم می برد


من ، به خود، کی از در میخانه بیرون می شدم
خانه اش آباد سیل می ، خرابم می برد

یک شب با زنی دیگر !

 یک شب با زنی دیگر !


ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند. لطفا به این ماجرا توجه کنید:

پس از سالها زندگی مشترک،
همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد، ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.

 

زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.

آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن
دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست. به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.

آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد
گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.

ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه
نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.

 

من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم. هنگام صرف شام گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم...

 

وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم. وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.

چند روز بعد
مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.

کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی
فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.

 

و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.

هیچ چیز در زندگی
مهمتر از خانواده نیست.
زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.
این متن را برای همه کسانی که
والدینی مسن دارند بفرستید.
به یک
کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته.
امروز بهتر از دیروز و فرداهای
ناشناخته است ...
این مطلب رو یکی از دوستان برایم ارسال کرده بود که تقدیم حضورتان کردم...

داستانی واقعی از یک شهروند

داستانی واقعی از یک شهروند

به گزارش شهرنیوز ، توی این روزهای بارانی اخیر منتظر تاکسی موندن واقعا خیلی سخته مخصوصا وقتی راننده ها هم بی انصافی به خرج داده و از جابجایی مسافر به صورت عادی خودداری کنند. این اتفاق برای ما رخ داد و راننده خط بی توجه به صف مسافران که منتظر ماشین بودند کنار خیابون داد میزد : " دربـــــــــــــــــست " . نگاه معنی دار و اعتراض های گاه و بی گاه مسافران هم راننده رو کلافه کرده بود و هم ما رو، به خاطر همین من و یک خانم و دو آقای دیگه با همدیگه ماشین رو با کرایه 6000 تومن دربست گرفتیم که برای هر مسافر نفری 1500 تومن میافتاد درحالی که کرایه خط فقط 550 تومن بود. به هر ترتیب سوار تاکسی شدیم و راننده شروع کرد از مشکلات ماشین و گیر نیومدن لاستیک و بنزین آزاد زدن صحبت کردن و به اصطلاح همون جلسه که پیش تر شرح دادم شروع شد.

کنار راننده مرد جوانی نشسته بود که انگار از خیس شدن زیر بارون دل خوشی نداشت. وقتی سخنرانی راننده درباره مشکلات بنیادی مملکت شروع شد خیلی سریع خودش رو وارد بحث کرد که بهتره ادامه بحث رو به صورت یه گفتگوی دو طرفه دنبال کنیم :

راننده تاکسی : برادر خانمم یه وام 6 میلیون تومنی میخواست بگیره مجبور شد ماشینش رو بذاره به عنوان وثیقه. بنده خدا الان خورده به مشکل دارند ماشینش رو مصادره میکنند. یه عده دزد دارند میلیارد میلیارد اختلاس میکنند کسی هم خبردار نمیشه اون وقت این جوون رو ببین چجوری سر میدوونند !

مسافر : نوش جونش !

راننده : (نگاه متعجب) نوش جون کی ؟

مسافر : نوش جون کسی که 3000 میلیارد تومن خورده

راننده : (با لحن عصبی آمیخته به تمسخر) نکنه اون بابا فامیل شما بوده ؟

مسافر : نه ! فامیل من نبوده اما یکی بوده مثل همین مردم . مثل شما! مگه این یارو از مریخ اومده اختلاس کرده ؟ یا اون مدیر بانک از اورانوس به ریاست رسیده بوده ؟

راننده : نه آقا جان اونا از ما بهترون اند. من برای یک جفت لاستیک باید 3 روز برم تعاونی اون وقت اون 3000 میلیارد تومن رو میخوره یه آبم روش !

مسافر : خب آقا جان راضی نیست نخر! لاستیک نخر ...

راننده : (با صدای بلند) چرا نامربوط میگی مرد حسابی؟ مجبورم بخرم ! لاستیک نخرم پس چجوری با ماشین کار کنم ؟

مسافر : وقتی شما که دستت به هیچ جا بند نیست و یه راننده عادی هستی وقتی میبینی بارندگی شده و مسافر مجبوره زود برسه به مقصد میای ماشینی که باید تو خط کار کنه رو دربست میکنی ...

راننده پرید وسط حرف طرف که : آقا راضی نبودی سوار نمیشدی !

مسافر : (با خونسردی) میبینی ؟ من الان دقیقا حال تو رو دارم وقتی داشتی لاستیک ماشین میخردی. مرد حسابی فکر کردی ما که الان سوار ماشین تو شدیم و 3 برابر کرایه رو داریم میدیم راضی هستیم ؟ ما هم مجبوریم سوار شیم ! وقتی تو به عنوان یه شهروند عادی اینجوری سواستفاده میکنی از مدیر یه بانک که میلیاردها تومن سرمایه زیر دستشه چه انتظاری داری ؟ اون هم یکی مثل تو در مقیاس بالاتر.

راننده آچمز شده بود و سرش تو فرمون بود ...

مسافر که حالا کاملا دست بالا رو داشت با خونسردی ادامه داد : دزدی دزدیه ... البته منظورم با شما نیستا ولی خداوکیلی چنددرصد از مردم ما اون کاری که بهشون سپرده شده رو خوب انجام میدن که انتظار دارند یه مدیر بانک کارش رو خوب انجام بده ؟ منتهی وقتی اونا وجدان کاری ندارند کسی بویی نمیبره اما گندکاری یه مدیر بانک رو همه میفهمند. برادر من تو خودت رو اصلاح کن تا اون مدیر بانک جرات همچین خلافی رو نداشته باشه

راننده که گوشاش تو اون هوای سرد از شدت خجالت حسابی سرخ شده بود گفت : چی بگم والا !

من اولین نفری بودم که تو مسیر باید پیاده میشدم و طبیعتا طبق قرار اجباری با راننده باید 1500 تومن کرایه میدادم. وقتی خواستم پیاده شم یه اسکناس 2000 تومنی به راننده دادم. راننده گفت 50 تومنی دارید ؟ با تعجب گفتم بله دارم و دست کردم تو کیفم و یه سکه 50 تومنی به راننده دادم . راننده هم یک اسکناس 1000 تومنی و یک اسکناس 500 تومنی بهم برگردوند و گفت : به سلامت !

همونطور که با نگاهم تاکسی رو که تو هوای بارونی مه آلود حرکت میکرد رو دنبال میکردم چترم رو باز کردم و پولا رو تو کیفم گذاشتم ... آروم شروع کردم به قدم زدن و با خودم فکر میکردم یعنی من هم باید خودم رو اصلاح کنم ...

از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند
تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند  
 
پوشانده‌اند “صبح” تو را “ابرهای تار“
تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند  
 
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند  
 
ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند  
 
یک نقطه بیش فرق “رحیم” و “رجیم” نیست
از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند 
 
 
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه است که قربانی‌ات کنند

فاضل نظری
 


گاهی مسیر جاده به بن بست می رود

گاهی تمام حادثه از دست می رود
 
گاهی همان کسی که دم از عقل می زند

در راه هوشیاری خود مست می رود
 
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست

وقتی که قلب خون شده بشکست می رود
 
اول اگر چه با سخن از عشق آمده
 

آخر خلاف آنچه که گفته است می رود
 
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای

وقتی میان طایفه ای پست می رود
 
هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ

بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود
 
گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند

وقتی غبار معرکه بنشست می رود
 
اینجا یکی برای خودش حکم می دهد

آن دیگری همیشه به پیوست می رود
 
این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست

تیریست بی نشانه که از شصت می رود
 
بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند

اما مسیر جاده به بن بست می رود..

 

از انسانها غمی به دل نگیر، زیرا خود نیز غمگین اند،

 با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرا به خود

 و به عشق خود و به حقیقت خود شک دارند،

پس دوستشان بداراگرچه دوستت نداشته باشند!

(دکتر شریعتی)

تشکر و قدردانی

 

بدینوسیله مراتب تقدیر و تشکر خود را از محبت و

بزرگواری کلیه مسئولان محترمی که در شناسایی و

افشای شبکه اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی بانک

صادرات نقش داشته اند اعلام می نمایم. بی شک این

 اقدام در ذهن و خاطر مردم ایران زمین برای همیشه

ثبت خواهد شد.

۱۰ عمل مبتذل ...  !!

 
۱۰ عمل مبتذل ...  !!
 

۱) غیبت و دخالت در امور خصوصی و شخصی دیگران

یکی از سوژه های اصلی محاورات که به شدت بین مردم مرسوم شده است عمل زشت غیبت می باشد. این روزها زمانی که افراد همدیگر را ملاقات می کنند و یا در میهمانی ها حاظر می شوند عملاً حرفی جز غیبت کردن در مورد دیگران ندارند و با هیجان کامل به این کار مبادرت می کنند. برخی هم به خود اجازه میدهند در حریم خصوصی ترین مسائل دیگران وارد شوند و به امر و نهی و دخالتهای بی مورد بپردازند.

۲) عدم رعایت حق عابرین پیاده

در اکثر نقاط دنیا دیدن یک عابر پیاده در خیابان به معنای فرمان ایست و احتیاط برای راننده مقابل است در صورتیکه در ایران برخی رانندگان به محض دیدن عابر پیاده سرعت خود را بیشتر نموده و بدون لحاظ کردن مسائل ایمنی و حق تقدم با بی رحمی تمام و با ایجاد رعب و وحشت برای عابرین پیاده به مسیر خود ادامه میدهند.

۳) حفظ نشانه های نو بودن کالا

همسایه تان اتومبیلی نو خریداری کرده اما بعد از سپری شدن یک هفته هنوز برچسب شماره اولیه که بصورت تکه کاغذی روی شیشه جلو چسبیده است را جدا نکرده و حتی فومهایی که بصورت ضربه گیر در اطراف دربهای ماشین نصب شده است کماکان وجود دارند. دوستتان نیز بعد از گذشت یک هفته هنوز برچسب روی نمایشگر گوشی موبایل جدیدش را جدا نکرده!

۴) تنبلی و از زیر کار در رفتن

متوسط ساعت مفید کار در ایران کمتر از یک ساعت و سی دقیقه میباشد که دلیل آن نبودن فرهنگ کار، فقدان انگیزه، تنبلی و بی مسئولیتی افراد است. این امر باعث نارضایتی ارباب رجوع، پایین آمدن کارایی و بهره وری و در کل کاهش پیشرفت ملی خواهد شد.

در اغلب شرکتها، ادارات و سازمانها اینگونه باب شده که کسی زرنگ و با ذکاوت است که تا حد امکان از انجام مسئولیتهایش شانه خالی کند و کم کاری را استراتژی اصلیش بداند و در عین حال حقوق و مزایایش را بصورت تمام و کمال دریافت نماید.

کارمندان هیچ تلاشی در راستای بالابردن کیفیت و راندمان شرکت انجام نداده و در عین حال انتظار بالا رفتن درآمد خود را دارند. به ارباب رجوع کمتر احترام گذارده میشود و طلب کارانه با وی برخورد میشود.

۵) تجمل گرایی و مصرفی شدن

امروزه شاهد آن هستیم که جامعه با سرعتی باور نکردنی به سوی مصرفی شدن در حال حرکت است. افراد بجای سرمایه گذاری پول خود در مکان مناسب و برای تولید بیشتر و اشتغال زایی ملی، ترجیح میدهند با خرید اتومبیلهای گران و کالاهای لوکس مصرفی ظاهری معقول کسب نموده و اعتبار خود را در بین اطرافیانشان بالا ببرند.

چشم و هم چشمی های فراوان، گرفتار وامها و قرضهای سنگین شدن و استرس از جمله پیامدهای این مسئله است. اکثر مردم خوشبختی را در تجملات و برتری مالی می دانند و بین نیازها و خواسته هایشان تمایزی قائل نمی شوند. مسابقات و رالی خرید امری ناپسند ولی متداول در جامعه ایرانی است.

۶) فقدان فرهنگ تشکر و احترام

از کوچه و خیابان گرفته تا دانشگاه و محل کار و اماکن عمومی، کمتر شاهد شنیده شدن جملاتی مانند "از لطف شما ممنونم"، "خواهش میکنم"، "اختیار دارید"، "تمنا می کنم"، "بفرمایید"، "بزرگوارید"، ... هستیم.

بجای آن فضای زیرآب زنی، استفاده از الفاظ ناشایست، بی حرمتی به افراد مسن، به سخره گرفتن افراد، بالا بردن تن صدا،... امری متداول شده است. مردم باید بیاموزند احترام به دیگران، احترام به هویت ملی یک کشور محسوب میشود. اگر افراد یک مملکت به یکدیگر احترام نگذارند چگونه میتوانند انتظار کسب احترام از ملتهای دیگر را داشته باشند؟!

۷) عدم رعایت نظافت شخصی و شهری

احتیاج به توضیح ندارد که متاسفانه نظافت شخصی و اجتماعی از طرف برخی افراد جامعه رعایت نمیگردد. از طرز لباس پوشیدن تا بوی بدن و دهان و آرایش موها گرفته تا ریختن زباله در محیطهای شهری و تفریحی.

۸) درگیری در صف و نوبت

صف ها هرکجا و به هر علتی که تشکیل شوند معمولاً تبدیل به جولانگاه بی نظمی، درگیری، فحاشی و هتاکی عده ای از افراد به اصطلاح "زرنگ" خواهند شد. حفظ نظم و ترتیب در صف نشان دهنده بالا بودن رتبه اجتماعی و فرهنگ کسانی است که در صف حضور دارند.

متاسفانه شاهد آن هستیم که در برخی امور مذهبی و خیریه مانند سرو غذای نذری نیز چنین بی نظمی ها و زد و خوردهایی بوجود می آیند. احتمالاً باید برخورد کرده باشید در مجالس عروسی گاهی زمان سرو شام جمعیت با چه سرعتی به سمت میز سلف سرویس هجوم می آورند!

۹) پرورش اندام برای رعب و ترس

شاید دیده باشید پسرانی که با اندامهای پرورش یافته و عضلانی درحالی که بازو و سینه های خود را در معرض نمایش گذاشته اند با چهره ای مهاجم و آماده درگیری در همه جا پرسه می زنند! آنها با نگاه خود اطرافیانشان را به مبارزه می طلبند!

چه نکوهیده است زمانی که برخی افراد انگیزه های اصلی ورزش و تناسب را فراموش کرده و صرفاً برای عرض اندام، قلدری و جلب توجه در سطح جامعه اقدام به حجیم کردن عضلات خود می کنند.

۱۰) اسراف، اسراف، اسراف!

اسراف یعنی زیاده روی در مصرف، بیهوده مصرف کردن، بیش از نیاز مصرف کردن، مصرف کنترل نشده، دور ریختن چیزی که میتوان از آن استفاده کرد. کافیست با محاسباتی ابتدایی متوجه شوید که میزان اسرافی که در کشور به عناوین مختلف همه روز در حال انجام است اگر جلوگیری می شد، چه میزان در صرفه جویی خانوادگی و ملی اثر می گذاشت و مشکلات چه تعداد از مردم حل می شد.
 
این نوشتار را یکی از دوستانم برایم ایمیل کرده بود که بدون هیچ تغیری تقدیم حضورتان شد.
 

به یاد داداشی عزیز

 

به یاد روح اله داداشی قهرمان با اخلاق که هنوز وداع

نابهنگامش باورمان نمی شود

 

در غم آلوده ترین روز بشر

خبر مرگ تو را می شنوم

خبر مرگ یکی نابغه را

 و در آن روز بزرگ

موج تبلیغ به پاست

های استاد گذشت

وای استاد گذشت

که چنین بود و چنان بود و چنان کرد و گذشت

و چه بی حاصل و مردود که در روز حیات

هیچ باور نتوان کرد که در این گوشه دنیا

یکی نابغه است...

 

سخني زيبا از پائلو كوئيلو

سخني زيبا از پائلو كوئيلو

انسان‌ها به شيوه هنديان بر سطح زمين راه مى‌روند. با يک سبد در جلو و يک سبد در پشت. در سبد جلو, صفات نيک خود را مى‌گذاريم. در سبد پشتي, عيب‌هاى خود را  نگه مى‌داريم. به همين دليل در طول زندگى چشمانمان فقط صفات نيک خودمان را مى‌بيند و عيوب همسفرى که جلوى ما حرکت مى‌کند. بدين گونه است که درباره خود  بهتر از او داورى مى‌کنيم، غافل از آن که نفر پشت سرى ما هم به همين شيوه  درباره ما مى‌انديشد...

نصف اشباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم ،

احساس می کنیم

و

 وقتی که باید احساس کنیم ،

فکر می کنیم . . .

من به مهمانی دنیا رفتم

من به مهمانی دنیا رفتم
من به دشت اندوه
من به باغ عرفان
من به ایوان چراغانی دانش رفتم
رفتم از پله ی مذهب بالا
تا ته کوچه ی شک
تا هوای خنک استغنا
تا شب خیس محبت رفتم
من دیدار کسی رفتم در آن سر عشق
رفتم، رفتم تا ...
تا چراغ لذت
تا سکوت خواهش
تا صدای پر تنهایی.
.
.
.
.
روح من در جهت تازه ی اشیا جاری است
روح من کم سال است
روح من گاهی از شوق ، سرفه اش می گیرد
روح من بی کار است
قطره های باران را ، درز آجر ها را ، می شمارد.
روح من گاهی ، مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد.
.
.
من به سیبی خوشنودم
به بوییدن یک بوته ی بابونه
من به یک آینه ، یک بستگی پاک قناعت دارم...
.
.
.
زندگی یافتن سکه ی ده شاهی در جوی خیابان است...
زندگی مجذور آینه است.
.
.
.
چتر ها را باید بست
زیر باران باید رفت..
فکر را ، خاطره را ، زیر باران باید برد.
دوست را زیر باران باید دید
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت ، حرف زد ، نیلوفر کاشت...
رخت ها را بکنیم ...
آب در یک قدمی است...
.
.
ساده باشیم ...
 

بارالها!

بارالها!


هر آنچه باعث آزارم شده، می بخشم و عفو می کنم. هر آنچه مرا تلخ و ناشادمان کرده بود می بخشم و عفو می کنم.

هر چیز، هر کس و هر موقعیتی که برایم محدودیت داشته است کاملاً آزاد و رها می کنم و اطمینان دارم این رهایی عملی الهی است و با این کار چیزی را از دست نمی دهم و همواره موقعیتی بهتر جای آن را پر می کند.

هم اکنون حضور عشق الهی را در تک تک سلولهایم و با تمام وجود احساس می کنم و اکنون می دانم که خداوند همیشه همراه، پناه و پشتیبان من بوده، هست و خواهد بود و در تمامی شرایط از من محافظت می کند.

با اتکاء به نیروی عشق خداوند که در من جریان دارد مطمئنم از این لحظه زندگیم روز به روز، شادتر با نشاط تر و همراه با خوشبختی و موفقیت می شود و من برای همه چیز شکر گزار خداوند آفریننده پاکیها هستم.

تأملی برنخستین سال کاری استان البرز

تأملی برنخستین سال کاری استان البرز

استانی که دربدو تأسیس با پتانسیل ها و ویژگی های منحصر بفرد خود به عنوان یک استان استراتژیک و اثرگذار در کشور محسوب می شود و با وجود توانمندی ها و ظرفیت های خاص این استان به همراه سرمایه های غنی انسانی از نخبگان و فرهیختگان وافتخارآفرینان هنوز فاصله معنا داری با آنچه که شایسته آن هستیم، داشته باشیم.

روزهای پایانی سال 89 به سرعت سپری می شود سالی که برای ایران کوچک سالي تاریخی و متفاوت بود و با ایجاد استان البرز و ارتقاء سطح اداری کلانشهر کرج و شهرهای غرب استان تهران در غالب یک استان جدید فصلی نو در تقويم اين خطه رقم خورد و سرانجام با تحقق آرزوی دیرینه مردم این دیار ، سی و یکمین استان کشور پا به عرصه ظهور گذاشت .

استانی که دربدو تأسیس با پتانسیل ها و ویژگی های منحصر به فرد خود به عنوان یک استان استراتژیک و اثرگذار در کشور محسوب می شود و با وجود توانمندی ها و ظرفیت های خاص این استان به همراه سرمایه های غنی انسانی از نخبگان و فرهیختگان وافتخارآفرینان هنوز فاصله معنا داری با آنچه که شایسته آن هستیم، داشته باشیم.

در حال حاضربا ایجاد استانداری و تشکیل ادارات کل استان روزنه های جدیدی برای رسيدن به مدیریت یکپارچه استان پیش بینی می شود. به هر روي هر چند ظهور البرز در چندماه اخير، مقدمات ارتقا بخش هاي مختلف را در اين استان فراهم كرد اما در عمل بسياري از ادرات كل اين استان با كاستي هاي ساختاري مواجه و نيازمند بودجه اي اضطراي تا تحقق كامل استقلال مالي خود هستند، بودجه اي كه تولد اين ادارات را در اين استان از چالش نجات داده و تا تزريق آنچه سهم البرز از ارتقا ساختاري خود است ياري رسان، در هر صورت باید اذعان داشت چشم ها نظاره گر و امیدوار به سال آینده است.

سالی که در حقیقت نخستین سال کاری استان البرز و آغاز دوران بهره گیری از منابع مالی مستقل و استقلال در تصمیم گیری های بومی خواهد بود با سفر هیأت دولت و استقرار ادارات کل و چیدمان پست های کلیدی استان و انتخاب فرماندار جدید به نظر می رسد تمهیدات لازم برای ورود به سال آینده پیش بینی شده است اما باید دانست سال 90 تأثیر به سزایی در آینده استان البرز خواهد داشت .

سالي كه در حقیقت پایه های رشد ، پیشرفت و توسعه استان در آن چیده خواهد شد و دقت در برنامه ریزی و نگاه همه جانبه در پایه گذاری آینده البرز بسیار ضروری به نظر می رسد.  انسجام و مدیریت یک پارچه همچنین وسعت نظر و آینده نگری به همراه تلاش مضاعف در هم افزایی نیروها سبب می شود تا سرعت توسعه و آهنگ تغییر در استان رنگ و بوي انضباط را به خود بگيرد.

بی شک جلب مشارکت همه جانبه اقشار مختلف مردم ، جذب سرمایه های اجتماعی ، نقش آفرینی رسانه ها و نخبگان سبب می شود این تغییر شتاب بیشتری گرفته و از سوی دیگر با وحدت ، انسجام و همکاری تمام مسئولین و دستگاه های ذیربط می توان در جهت خدمات رسانی و رفع مشکلات مردم گام های مؤثری برداشت.

نکته حائز اهمیت در این قضیه پیشگیری از اتلاف انرژی و اثرات نامطلوب پیدایش اختلاف سلیقه و آشکارسازی آن در سطح عمومی است. در این روزهای پایانی سال که زمان بودجه بندی و برنامه ریزی برای سال آینده است لازم است تا همه دستگاه ها ،نهادها و مسئولین مختلف استان با تمام توان، انرژی خود را معطوف به جذب بودجه بیشتر و برنامه ریزی بهتر برای آینده شهر و استانمان کنند چرا كه بی شک غفلت و اهمال در این موضوع مهم چالش های جدیدی ایجاد خواهد کرد.
به هر روي امید است با بسیج کلیه عوامل و پیش بینی تمهیدات لازم در جهت جذب بودجه و برنامه ریزی برای ورود به سال آینده شاهد جهشی بلند برای پیشرفت و توسعه استان و افزایش چشمگیر سرانه ها در راستاي تحقق مطالبات بحق مردم در استان تازه تاسيس البرز باشیم.

سالی متفاوت برای استان البرز

سالی متفاوت برای استان البرز

 این روزها ضرب آهنگ آخرین روزهای سال به تندی می زند و آخرین ماه متفاوت ترین سال برای کرج نیز در حال سپری شدن است. از این جهت سال 89 یکی از متفاوت ترین و تاریخی ترین سال های ایران کوچک خواهد بود که پس از نزدیک به دو دهه به حق مسلم خود یعنی ارتقای ساختار اداری دست یافت و اینچنین مقرر شد که سی و یکمین نگین درخشان ایران اسلامی با عنوان البرز و با مرکزیت کرج بزرگ پا به عرصه ظهور گذارد.

استان تازه تأسیسی که از جنبه های مختلف در بسیاری ازبررسی های علمی نشان داده است که می تواند نقش متمایزی را در کشور ایفانماید.

 استانی که پل ارتباطی بیش از نیمی از استان های کشور است و با وجود اقلیم های متفاوت و وضعیت خاص جغرافیایی می تواند سهم بسزایی در توسعه صنعت گردشگری و جذب تورسیم داشته باشد.

استانی که با توجه به حجم گسترده مراکز علمی و پژوهشی  و دانشگاهی و با وجود نخبگان خود می تواند یکی از علمی ترین و دانشگاهی ترین استان های کشور باشد.

استانی که با وجود شهرک ها و کارگاه های مختلف صنعتی و برندهای معروف خود می تواند یکی از قطب های اقتصادی و صنعتی کشور باشد.

استانی که با توجه به پیشینه و تنوع محصولات کشاورزی خود  پایتخت کشاورزی کشور است.

استانی که با وجود افتخار آفرینان ورزشی و با نگاهی عمیق می توان آن را پایگاه استعدادیابی و قهرمان پروری ورزش ایران دانست.

استانی که با گذشت بیش از دو دهه از دوران دفاع مقدس و با تقدیم بیش از پنج هزار شهید سرافراز و با جودسرداران نام آور و خانواده بزرگ ایثارگران و جانبازان خودش سهم ویژه ای در صیانت از کیان ایران اسلامی داشته است.

اگر چه از منظری دیگر می توان مشارکت چشمگیر البرزیها را در مناسبات مختلف ملی به رخ کشید و از نقش ممتاز قومیت های مختلف ایران کوچک و همچنین نخبگان و فرهیختگان این استان برای سربلندی ایران عزیز سخن گفت.

 و صدالبته که پتانسیل ها و ظرفیت های بالای استان تازه تأسیس البرز در این مقال کوتاه نمی گنجد و ضروری است مسئولین امر امکانی را فراهم آورند تا مطالعات جامع درخصوص شناخت دقیق از توانمندی ها و ظرفیت های این استان فراهم شود.

حال باید اذعان داشت اگر چه چندماهی از تأسیس استان البرز می گذرد و در حقیقت ارتقاء ساختار اداری آن و انجام تقسیمات جدید دنبال می شود ولی هنوز آنچنان که شایسته است اقدامات زیربنایی و اصولی برای توسعه استان طراحی نشده است. هرچند که همه پیگیران مسائل استان بخوبی می دانند باید برای سال آینده امید به اختصاص بودجه و اعتبارات جدید استانی داشته باشند. اما به هر حال سال 89 مهمترین رویداد این استان یعنی تولد آن رغم خورد که اتفاقی بس مبارک است.

امید است در این روزهای پایانی سال جاری تمهیدات لازم برای ورود به اولین سال کاری استان البرز را پیش بینی کنیم و مقدمات توسعه و رفع محرومیت را برای آن رقم زنیم.

وحدت لازمه توسعه است  

وحدت لازمه توسعه است

میلاد با سعادت رسول مهربانی ها و پیامبر خوبی ها اگر چه قرن هاست منشأ خیر و برکات عظیمی بوده است اما سال هاست که هفته ای با نام وحدت بر حول محور این شخصیت بی نظیر تاریخ بشریت نامگذاری شده است که تداعی کننده آسیب شناسی عمیق برای گسترش وحدت و همدلی و کاهش اختلاف و تفرقه است. وجود نازنینش که مایه رحمت الهی برجهانیان بوده است سرشار از مهر و رحمت، اخلاق و گذشت و.... می باشد.
ایشان که همه را به یکتایی و برابری و برادری و به توحید و فطرت پاک الهی دعوت کرده است و در تمام عمر با برکتش به نفی تفرقه و اختلاف و دودستگی و خصایل رذیل انسانی پرداخته است همواره برای عزت و آزادی و سربلندی و سرافرازی بشر تلاش کرده و خواستار بهترین ها برای جهانیان بوده است.

امروز مهمترین وظیفه پیروان حضرتش وحدت و اتحاد است زیرا که در این امواج متلاطم دنیای اسلام بیش از هر زمان دیگر نیازمند بازنگری در عملکرد و بازگشت به قرآن و سیره وسنت هستیم و همه باید با تأسی از سنت وحدت طلبانه پیامبر بزرگ اسلام تحمل و مدارا با نظر مخالف افزون شدن به شعله بیداری کشوری اسلامی کمک کنیم و در سطح ملی نیز با این رویه و با تاکید بر محوریت قانون و با همدلی همه جریانات سیاسی برای توسعه و آبادانی کشور عزیزمان تلاش کنیم.
 
آنچه که این روزها در شهرمان کرج آن هم در هفته وحدت نمایان شده است به دور از انتظار می باشد. مگر نه این که در آموزه های دین مبین اسلام بر حفظ آبروی مومن تاکید شده است و در همه حال ما را از تفرقه و بدگویی نفی کرده اند.

امید است در میلاد انسانی بزرگ که نقطه عطفی در مبارزه با جهل و نادانی و حرکت بشریت به سمت اخلاق و انسانیت و عشق و وحدت و مهربانی بوده است شاهد حضور همه مسلمین در زیر چتر وحدت باشیم و تلاش کنیم با بهره گیری از تمام ظرفیت ها و پتانسیل ها برای بهتر شدن وضعیت شهرمان و میهن عزیزمان و سربلندی دنیای اسلام تلاش کنیم.

روزهاي انتظار

روزهاي انتظار

 انتظار واژه اي است كه ابعاد متعدد و مختلفي دارد در عرفان ، در عشق و ... قرن ها ست كه بشر با اين واژه آشنايي دارد و آن را با تمام وجودش تجربه كرده است . انتظار، انتظارو باز هم انتظار ...

اما انتظار در هزاره سوم ميلادي در زندگي جوامع مختلف بشري شكلي پر رنگ تر به خود گرفته است. پيچيده شدن روابط انساني و تنيده شدن سعادت انسانها به عملكرد جمعي آنها موجب شده است انتظار، پايش را فراتر از بعد معنوي و مذهبي بگذارد و در عرصه هاي اجتماعي و نيز ورود پيدا كند و جامعه ما نيز به عنوان يك كشور در حال توسعه در حال انتظار است .

البته اين انتظار سال هاست كه به بخشي از زندگي مردم ايران زمين تبديل شده است و جامعه تبديل به جامعه هميشه منتظر شده است.

آنتظار اگرچه در عرصه هاي ديني و معنوي بسيار ارزشمند و همراه با فلسفه است اما اين انتظار در عرصه هاي ديگر نه تنها زيبايي ندارد بلكه عامل همه بدبختي ها و عقب افتادگي است!

 مردماني كه در طول تاريخ همواره منتظر قهرماناني بوده اند كه آنها را نجات دهد و يا كشور به سمت توسعه و آباداني سوق دهد حتي در تاريخ معاصر بعد از انقلاب نيز اين امر به وضوح نمايان بوده است. همواره مردم با مشاركت بالا در انتخابات هاي مختلف رياست جمهوري سعي كردند با انتخاب يك نفر تمام بار جبران عقب افتادگي ها و توسعه كشور را به دوش يك نفر قرار دهند! و از تمام وظيفه خود در مقابل ميهن فقط به مشاركت درانتخابات بسنده كنند و حتي مشاركت آنها در پيگيري و حمايت و همراهي و حضوري موثر و نظارتي آگاهانه و از همه مهمتر تلاش براي كمك به تحقق وعده ها و برنامه هاي توسعه كشور هم بسيار ناچيز است!!!

براستي مي شود كه قهراني بيايد و بار همه ملت را بكشد و جامعه ما براي هميشه سعادتمند باشد؟ محال است!

متاسفانه انتظار در رفتار اجتماعي و حتي خانوادگي جامعه مانيز تاثير سوء گذاشته است به سادگي مي توان متوجه شد كه همه انتظار دارند ديگري رعايت كند. همه جهت انگشت خود را جهت نشان دادن مقصر به سمت ديگران نشانه گرفته اند. حتي در يك جمع دوستانه نيز هركسي انتظار دارد ديگري پيش قدم باشد!

اما در ياداشت امروز مي خواهم به بعد ديگري از انتظار بپردازم. انتظار از سر ناچاري! متاسانه ابهام در نتیجه سياست هاي اقتصادي ، اتفاقات نامبارك بعد از انتخابات و از همه مهمتر شرايط نابسامان توليد و اقتصاد سبب شده است كه جامعه در يك انجماد اجتماعي قرار گيرد و همه منتظر باشند تا گذر زمان راه گشا و التيام بخش درد هاي امروز جامعه شود.

حتي آندسته از توليد كنندگاني كه هنوز اعلام ورشكستگي نكرده اند منتظرند تا راهي براي نجات خود بيابند و در بهترين حالت نيز بخش خصوصي به فكر حفظ وضعيت موجود است تا بتواند از اين روزهاي سخت اقتصادي عبور كند. اين انتظار اجباري نه تنها در حوزه هاي اقتصادي بلكه در عرصه هاي اجتماعي نيز نمايان است.

امروز بسياري از فعالان جامعه مدني و سازمان هاي مردم نهاد نيز انگيزه هاي خود را براي فعاليت از دست داده اند و منتظر بستري مناسب براي ادامه كار و تلاش براي بهتر شدن وضعيت جامعه هستند. آري امروز از اغلب كساني كه ميپرسي چه خواهي كرد ميگويند صبر!و صبر يعني انتظار اجباري و اين روزها روزهاي سخت منتظر بودن است...

به اميد آنكه اين انتظار نيز به سر آيد ...

لزوم توجه روابط عمومی ها به رسانه های نوین

لزوم توجه روابط عمومی ها به رسانه های نوین

مسأله بکارگیری تکنولوژی های نوین و استفاده از جنبه های مثبت و یا پذیرش تبعات منفی آن یکی از اصولی ترین و حساس ترین مباحث سازمان ها در دوران معاصر بوده است.
بی شک روابط عمومی ها چاره ای جز پذیرش پدیده تکنولوژی های نوین در جامعه اطلاعاتی و همچنین تبعات آن را با رعایت اولویت ها و مسائل مربوطه به منافع سازمانها بدون وابستگی و شیفتگی تکنولوژیکی ندارند و باید با انتخاب هوشیارانه و کاربرد آگاهانه از تکنولوژی های نوین به خصوص در جامعه اطلاعاتی بعنوان رویکردی نو و ساز و کاری راهبردی در عین حفظ ارزش ها و سنت های مثبت به سوی تعالی و توسعه روابط عمومی ها گام بردارند.

امروزه با عنایت به ضرورت و استقبال سازمان ها نسبت به راه اندازی و پیاده سازی تکنیک های روابط عمومی الکترونیک ، لزوم پرداختن به جنبه های علمی و کاربردی روابط عمومی الکترونیک بیش از پیش در جامعه کنونی احساس می شود. این تغییرات زمانی بیشتر احساس می شود که رسانه های نوین ایجاد و نقش مؤثری در مدیریت افکار عمومی ایفا می کنند.

 تقریباً اکثر وب سایت های مهم دارای یک بخش خبری و اطلاع رسانی هستند و حتی خبرگزاریها و اکثر روزنامه های چاپی و تلویزیون و رادیو و ... نیز دارای وب سایت های اینترنتی هستند. باید اذعان داشت در سال های اخیر رسانه ها با سرعت بالایی متحول شدند و حتی در چند دهه گذشته رسانه های نوین زیادی همچون وبلاگ ها، وب سایت ها، روزنت های سیاسی و نسخه اینترنتی روزنامه های چاپی و ... ایجاد شده اند که همواره سعی در تأثیر گذاری  بر افکار عمومی دارند.

رسانه های الکترونیک دارای جذابیت ها و ویژگی های منحصر به فردی هستند که آنها را در رقابت با رسانه های سنتی در جایگاه بسیار والایی قرار می دهد. بدون شک یکی از مهمترین دستاوردهای تحقق جامعه اطلاعاتی نوین و گسترش استفاده از شبکه های اطلاع رسانی و
به وجود آمدن مفهومی به نام روزنامه نگاری سایبر در برابر روزنامه نگاری سنتی است. واقعیت آن است که رسانه های الکترونیکی دارای جذابیت ها و ویژگی های منحصر به فردی هستند که
می توان تمرکززدایی، قابلیت دسترسی بالا، فقدان محدودیت انتشار و سلسله مراتب ،
عدم سانسور، داشتن قابلیت تعاملی، شخصی شدن و آزادی از زمان و مکان را از ویژگی های مهم رسانه های نوین نام برد.

اگر چه رسانه های عرصه سایبر هنوز تا حدودی فاقد دانش و بیشتر بعنوان عرضه کننده اخبار هستند و مشروعیت و سابقه آنها کمتراز رسانه های سنتی از جمله روزنامه هاست اما در حقیقت آنلاین بودن یعنی رها شدن از مرز زمان و مکان ، یعنی از هرکجا اراده کنیم می توانیم تولید کننده و در هرکجا که بخواهیم می توانیم مصرف کننده باشیم. جامعه اطلاعاتی و روابط عمومی ها در حال تجربه یک فضای جدید هستند که با فقر مدیریت علمی دست و پنجه نرم می کنند.  

گذر از فضای سنتی به مدرنیته یکی از دغدغه های اصلی روابط عمومی ها در عصر معاصر محسوب می شود که با توجه به شرایط موجود چاره ای جز تجهیز به فناوری های نوین برای سازمان ها باقی نمانده است. اگرچه در یک نگاه سطحی تغییر و تحول آن هم همزمان با تحولات شگرف در جامعه اطلاعاتی کار بسی سخت و دشوار به نظر می رسد اما با توجه به دستاوردهای آن و بررسی ابعاد پیدا و پنهان کسب مهارت جهت برقراری ارتباط با رسانه های نوین خواهیم یافت که چقدر این روش ها کارآمدتر، کم هزینه تر و پربازده تر است. دیگر وقت آن رسیده است که روابط عمومی ها روش های سنتی را کنار گذاشته و با بهره گیری از فناوری های نوین ارتباطی به سمت روابط عمومی مدرن و الکترونیکی گام بردارند.