هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

ماه کامل است...

...بچه ها امشب ماه کامله،باید امشب کار این راه کار را تمام کنین،دیگه از این مهتاب بهتر


نمیشه،محمد اینو گفت و محسن و رضا و عباس و صادق و غلام،تجهیزاتشونو برداشتن و راه


افتادن و از دامنه تپه سرازیر شدند،محمد و چند نفر دیگه از جمله علی،دنبالشون راه افتادن


تا مسیر آنها را تامین کنند...


چند وقته اونا تو این منطقه شناسایی میکنند،تا بلکه راهی به منطقه زرباطیه و بدره،پیدا کنند


منطقه خیلی خطرناک و آلوده به اشراره و باید تیمهای شناسایی تامین بشوند تا در راه دور


نخورند...


........چند ساعت،شاید سه یا چهار ساعت است که محسن و بچه ها رفتن و هنوز خبری از


اونا نیست،محمد و علی و دیگران با حساسیت هر چه تمام،کوچکترین صداها و حرکات را در


نظر دارند،....


نزدیکای صبح بچه ها آمدند و تمام نگرانی ها و ترس! تبدیل به امید و روشنایی شدو....



آنشب محمد و محسن و دیگر ان ،قرار گذاشتند که،در هر جای جبهه که باشند ،با دیدن ماه ،


به یاد هم باشند...از اون وقتها و رشادتها و... سالها گذشته ولی محمد و محسن وآنها که


ماندند،هنوز در مهتاب کامل به یاد هم هستند،حالا هر کی هر چه بخواد بگه،اونا در شرایطی


هم که تفکرات یکسان ندارن،همشون با هم هستن.....


تا آخر با هم میمانند...............


امشب ماه کامل است...

نظرات 7 + ارسال نظر
تنفس جمعه 29 بهمن 1389 ساعت 11:30 ب.ظ http://tanaffos.blogsky.com

سلام
ما که هیچوقت خاطرات شیرین و گاهی تلخ شما را از یاد نمی بریم !خاطرات تلخ تان هم یک دنیا معنا داشت...
همه گروه ها توی جبهه زحمت کشیدند اطلاعات عملیات هم وظیفه ی سختی به عهده داشت آنهایی که شهید شدند روحشان شاد باد وآنهایی هم که زنده اند سلامت و برقرار باشند انشالله
در پناه حق

سلام:
متشکرم،از لطف شما و تذکرتان !!!!

مامان امیر عباس شنبه 30 بهمن 1389 ساعت 11:02 ق.ظ http://www.pesaremaman.parsiblog.com

سلام.یاد و خاطره همه شهدای عزیزمون گرامی.

سلام: با تشکر از حضورتون.

مریم یکشنبه 1 اسفند 1389 ساعت 09:57 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام
چرا هر وقت این جمله رو می خوونم :
امشب ماه کامل است...
یاد این میفتم که ماه در برابر عظمت زیبایی تو مولا جان سر تعظیم فرو می آورد یا صاحب الامر
میدونم که کامنتم هیچ ارتباطی با متنت نداشت اما چه کنم نتونستم ننویسم
در ضمن یه گله گی هم داشتم که چرا به وبلاگ این حقیر سر نمی زنید بنده که با هر مطلب تان خودم را به وبلاگ زیبایتان می رسانم اما شما...
یا علی مدد

سلام:
خیلی هم ارتباط داشت،دستت هم درد نکنه.
الان میام تو وبلاگت....

ثنائی فر سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 10:28 ب.ظ http://www.sanae.blogfa .com

ای کاش همیشه کامل باشد ماه آسمان دلهای آماده و چه صفایی خواهد داشت دلهای چون ماه کامل به دلهای با صفای شما صفادلان بپیوندند و به کمال صراطی که منور به نور ماه کامل است برسند
یا حق

سلام:
من که لایق نیستم ولی همینکه در کنار چون شمایانم، برایم کافی است.

سحر پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 08:00 ب.ظ http://donyayejvooni.javanblog.com/

سلام ..چه قشنگ نوشتی ..این روزا که کاروانهای راهیان نور هم هست ...
شبهایی که ماه کامله خیلی خوشحال میشم که پنجره اتاقم خیلی بزرگه و جلوش هیچ درختی نیست که نذاره ماه رو ببینم ..بر عکس وقتایی که آرزو میکنم کاش همسایه مون یه درختی یا حداقل بوته گل یاسی چیزی کاشته بود ..

سلام:
البته از لابلای شاخه های درختان و بوته ها ،دیدن ماه یک حس
دیگری داره.مخصوصا اگر قرار باشه که هیچ سرو صدایی هم نکنی!

سهبا پنج‌شنبه 5 اسفند 1389 ساعت 11:35 ب.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . وقتتان خوش .
چند باری به خانه تان آمده ام و دستم به نظر دادن نرفته . برخی مکانها آنقدر حرمت دارند که حس میکنم با حضورم امکان شکستن حرمتشان وجود دارد . اینگونه وقتهاست که سعی می کنم آرام و بی سروصدا از کنار آن مکان رد شوم تا ذره ای آرامشش را برنیاشوبم . حداقل حسنی که این چند شب برای من داشت ،‌علاوه بر آشنایی بیشتر با دوستان خوبم ،‌تلنگری دوباره بر همان اعتقاد همیشگی ام بود که وارد شد و آن اینکه از پیش قضاوت های ذهنی در مورد دیگران بخصوص از روی ظاهر بپرهیزم . و من باید اعتراف کنم که نسبت به شما و تنفس عزیزم این قضاوت را عجولانه انجام دادم . آمدم که عذرخواهی کنم از شما بابت آنچه که در ذهنم گذشت و همینطور تشکر کنم بابت لطفی که دیشب در حق ما انجام داده اید . دلهای پاکتان را همواره ستوده ام و امیدم این است که به حرمت شمایان ، خداوند مرا هم در زمره رستگاران قرار دهد .
جسارتم را ببخشید .

سلام:
از اینکه به من سر زدی،خیلی خوشحالم و امید وارم از این پس هم سر
بزنی و هم مطالب زیباتو بذاری،تا استفاده کنم. متشکرم.محمد.

آیینه رویا جمعه 6 اسفند 1389 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام.خوبید؟ممنون از نظرها وتوجهتون
چند روز پیش با آقای میرهاشمی ذکر خیر شما واقای آردانه وباقی بچه ها بود.
خوشحالم که مصطفی من رو با آدمهای خوبی آشنا کرد.
براتون آرزوی موفقیت می کنم والبته خیلی خیلی برام دعا کنید....

سلام:
چه عجب اومدی و کلبه ما رو روشن کردی !
منتظر مطالب شما هستم.محمد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد