... امروز یاد مقاله ای که سالها قبل آقای کساییان در کیهان نوشته بود افتادم، من و چند تن از رفقا رفته بودیم آنجا برای کاری، ایشان را دیدیم و کمی درد دل کردیم، و نتیجه اش شد: دیدار در باران با چند سرو روان: شاید یک روز آن مقاله را پیدا کنم و روی وب بگذارم، ..... امروز در پارک شهر چهار تن از بچه ها ی گل روزگار سپیدی و زیبایی را دیدم، دو تن از آنها با چشمانی اشک آلود از زهر شیمیایی دشمن،با سینه هایی سوخته، دیگری با دو پاو انگشتانی قطع شده و آن دیگری با سالها اسارت ، راستش خیلی خجالت کشیدم .......! بیشترین آثار زخمهای تن آنها، بر اثر بی مهری بود...... تاب نمی آورم.محمد.
سلام دوست من زخمهای دل سنگین تر از تمامی زخمهای
دنیاست. زیبا بود.
اگه اجازه بدین این متنو ( و همیشه ) برای خودم داشته باشم تا بخونم
مرسی
قابل شما رو نداره. حتما شما بهترشو می گین !
سلام
اگه اجازه بدی شما رو لینک کنم
متشکرم
منتظر شما هستم
سلام
از این ارتباط خوشحال میشم