هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

چشمها را باید شست

 

 

 

 هر کجا هستم،باشم 

آسمان مال من است . 

پنجره ،فکر ، 

هوا ،عشق ،زمین مال من است . 

چه اهمیت دارد 

گاه اگر می رویند 

قارچ های غربت؟ 

من نمی دانم 

که چرا می گویند :اسب حیوان نجیبی است ،کبوتر زیباست. 

و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.  

گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد. 

چشمها را باید شست ،جور دیگر باید دید .  

 

سهراب

 

نظرات 5 + ارسال نظر
هما چهارشنبه 9 اردیبهشت 1388 ساعت 07:56 ب.ظ http://homaysaadat.persianblog.ir


بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
به من سر بزن مهربون و........یادت نره

سلام:به وبلاگت سر زدم، زیبا بود. فکر میکنم با وب سیمرغ شباهت زیاد داره، نه؟!!محمد.

هادی چهارشنبه 9 اردیبهشت 1388 ساعت 09:45 ب.ظ http://www.hadi-kordan.blogfa.com

سلام

وب شما رو زیارت کردم . ان شائالله موفق باشید

تازه شروع کردم به نوشتن وب

مطلب اول من توضیحی در مورد حکمی از احکام قرآن یعنی جواز تنبیه بدنی زنان توسط شوهران است .

اگر سلیقتون گرفت تشریف بیاورید

سلام هادی جان : از ارتباطت تشکر می کنم. من هم تازه واردم!!! محمد.

sara پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1388 ساعت 12:23 ق.ظ

kash be hamin sadegi ke sohrab az aan dam mizanad mishod.....cheshm hara shost...joore digar did!

سارا: راست می گی کار سختیه! اما ما برای کارهای سخت ساخته شده ایم و من و شما آدمای زیادی را می بینیم که این کار را ولو اندک! انجام داده اندو به امید خواندن نظراتت.محمد.

ارادتمند پنج‌شنبه 10 اردیبهشت 1388 ساعت 07:46 ب.ظ

سلام شعر چشمها را باید شست در غروب چهارشنبه نوشته اید تقریبا ساعت ۲۴ / ۱۸ البته از سهراب انتخاب تصویر این قسمت نیز مزرعه ای را در غروب نشان میدهد غروب نوشتنتان و غروب عکستان و شعری از سهراب سپهری جالب است محمد جان از روزی که خودمان را شناخته ایم چشمهایمان را شسته ایم و طور و جور دیگر میبینیم و اگر دقیق تر بگم از روزی که ویلچر نشین شده ایم عادت کرده ایم مصداق عینی شعر سهراب باشیم
عزت زیاد

سلام: نمی دانم شما را با چه نامی بشناسم،همینقدر میدانم شهامت شستن چشمهایتان را دارید و در این زمانه با شستن و تمیز دیدن ، ضمن اینکه زیبایی ها را بهتر می بینی،شاید دردناک هم باشد! همیشه بیشتر دانستن سخت تر است .محمد.

شهرام جمعه 11 اردیبهشت 1388 ساعت 06:54 ب.ظ

بسیار زیبا و لذت بخش بود.

عکس این صفحه و کار تیپ شعر سهراب، را یکی از دوستانم انجام داده است. از حسن انتخاب ایشان باید تشکر کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد