هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

دیدار در باران...

امروز، روز دیدار در باران ،باسروهای روان بود و جای همه خالی...

بزرگوارانی از قزوین،کرج و تهران آمده بودند و گرچه تعداد اندک،ولی ارواحی بزرگ.....


به عنوان کوچک شما، از تون،ممنونم...........

نظرات 32 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 12:40 ق.ظ



سلام

امشب باورم نمیشد دارم وبلاگ چه انسان بزرگی رو میخونم
بی اختیار از خوشحالی قلبم به تپش افتاد
چقدر من مدیون شما هستم
اینو با همه وجودم به خاطرم میسپارم

سلام:
بزرگی شماست ،که حقیر را لایق دانسته اید...
ما چه ایم اندر جهان پیچ پیچ،
چون الف او خود ندارد هیچ هیچ،
راستی من نباید شما را بشناسم ؟آدرس ندادید!!

تنفس سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 07:22 ق.ظ http://tanaffos.blogsky.com

سلام
امروز همراه با بارش باران ما هم از باران دوستیها تطهیر شدیم و بر پیوندهای قلبی امان تاییده زدیم.

سلام:
قلب پاکتان،باعث این باران دوستی شد...

سهبا سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 07:45 ق.ظ

سلام . تکه ای از بهشت بود آنجا که دیروز در زیر باران ، پذیرای گامهای لرزان ما بود . و غریب دل من که باز تکه اش را در جایی از این خاک ، در بین فرشتگانی زمینی جای گذاشت ....

سلام:
تکه ای از قلب شما در دیار آشنایان مانده ،بگو اصلا احساس غریبی نکند
که آن کلبه ناچیز،تعلق به همه دارد......

رسول برنگی سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 08:46 ق.ظ

با سلام و احترام
جناب آقای مهین خاکی
اولاً از اینکه برای بازدید دیروز بانی دیدار با جانبازان شدید تشکر و آرزوی توفیق دارم
ثانیاً دیروز نقل قولی از استاد محمدتقی جعفری نمودم که لازم دیدم اصل آنرا بازگو نمایم :
«آرزوی قلبی ام از زمان طلبگی ، نوشتن کتابی درباره ی شخصیت امام حسین (ع) بود و حاضر بودم تمام زندگی ام را بدهم ، تا مردی چون ویکتورهوگو درباره ی امام حسین (ع) مطلب بنویسد.»
پیشگفتارکتاب «حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت»چاپ شده توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی - چاپ بهار 87

آرزوی توفیق شناخت مسیر درست و طی طریق آن را برای همه آرزو می کنم.
یا علی مدد

سلام:
متاسفانه ویکتورهوگوهای ما ،اجازه نوشتن از دل خود ندارند و در عوض
به قول دوست بزرگوار دیروزمان ! کوچولوهای کوتوله !!!می خواهند،در
باره بزرگانی چون اصحاب دفاع،مطلب بنویسند و نویسندگان بزرگ ما
در غم سوگنامه نوشتن خویش،می میرند،بجز اندکی که اجازه راه یافتن،
آنهم با ارتباطاتی که دارند.....
نا امید نیستم،می شود آنچه مقدر خدای بزرگ است.......

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 10:34 ق.ظ

سلام بر بلند قامتان نشسته بر گردونه ی شکوه !

سلام بر شما که حرف رشادت را استواری، شما بخشیده اید !
از دریغم نمی گذرم و به یاد روزهایی می افتم که به جانبازی غذا می دادم که دست هایش از شانه قطع بود و فقط تا کمر ، جسم داشت! و خدا در نفس هایش پیدا بود!

سلام:
اعتقاد دارم دستهایت،در دست وفای کامل،حضرت عاشق،تجلی ذوب شدن
در امام،شعور مطلق،بی نیاز از شعار،عباس دلاور(ع)،خواهد بود،قدر دستت
را بدان،...

س سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 10:35 ق.ظ http://eisila.parsiblog.com

ببخشید نظر بی نام من بودم همان سین

سلام:
شما بی نام نیستید شما ،س،از کلمه سعادت،سخاوت،سادگی و...
هستید و هیچوقت برای من بی نام نخواهید بود.
اجر از خدای بزرگ بگیرید،انشاالله.

تسنیم سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 06:34 ب.ظ http://t36.blogsky.com

سلام. خوش به حال همه شما عزیزان که در ان روز بارانی اسمانی شدید....

سلام:
جای شما خالی بود،انشااله دفعه بعد ،خدمت شما هم باشیم...

مریم سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 09:59 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام!
فکر کنم شما جانباز هستین؟!که اگه اینطور باشه من با تمام وجود به خودم افتخار می کنم که در این مدت با شما آشنا بوده ام و به وبلاگ زیبایتان سر زده ام و تعریف شما از وبلاگ حقیر باعث مباهات من است
راستی این تنگه بیجار که در پست قبل نوشتین می شه بگین دقیق کجاس؟خیلی برام مهمه!
یا علی مدد

سلام:
یک خراش کوچک...
من هم افتخار بیشتر می کنم که شما را دیده ام.
تنگه بیجار در شمال منطقه میمک،در استان ایلام است.یعنی از سرنی
به سمت میمک واز وسط راه به سمت راست و تنگه بیجار می رویم.
علی یارت...

ثنائی فر سه‌شنبه 6 اردیبهشت 1390 ساعت 11:02 ب.ظ http://www.sanae.blogfa.com

و اشک شوق بود که از چشمان زیبای آسمان بارید چون می دانست مرا ها را در آن زیبا فضا در کنار قله های سر به فلک کشیده که کوچکی خودم را آشکارترم کرد باریدن نیاز اما جراتش در کوچه پس کوچه های دنیایی به اسم بزرگی راه گم کرده

قطرات باران به نیابت بود زیبا بود نور بود

سلام:
و اما خیلی حرفها دارم که باید سر فرصت برایتان بگم !
چون آن سروها با مشقات زیادی،سرپا مانده اند.....

سهبا چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390 ساعت 12:04 ب.ظ

از آنروز آن تکه ای احساس غربت می کند که با من است !‌ آن یک که راه را درست رفته !‌ بهشت را مگر جز دلها می شناسند ؟!

سلام:
همدم و مونس تکه های تنها،فقط خداست......

سحر چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390 ساعت 05:27 ب.ظ http://acnc.mihanblog.com/

سلام ..
عمو محمد ..با من قهر که نیستی ؟ حرفای خوبی نمیزنم که لایق دونستن دیدگاهتون نیستم ؟

سلام:
چرا ، این فکر رو کردی ؟
من دید گاهی ندارم،افتخار می کنم که با عزیزانی مثل شماها،
هم کلام باشم وووووووووو........................
بگیر که اومدم،خدمتت.
قهر هم کار بدیه !!

محسن اسداللهی جمعه 9 اردیبهشت 1390 ساعت 04:19 ق.ظ

حاج محمد سلام:
امشب ازساعت 11:30به سایتهای مختلف سر زدم وساعت حدود 1:30دقیقه بود که دیگر میخواستم بخوابم که در سایت فاش نیوز اسم محمد مهین خاکی را دیدم و خواب از سرم پرید و تا الان که ساعت 4:20 دقیقه صبح است اجمالا آرشیو را مرور کردم و راستش را بخواهی کمی آزرده شدم که انشاءالله در فرصتی دیگر علت را به عرض میرسانم. خداحافظ

سلام:
نبینم محسن آقای گل ما آزرده باشن،دنیاست دیگه هر کس تو زندگیش
دست اندازایی برای عدم آسایش،داره من هم یکی از اونا............

عاطفه جمعه 9 اردیبهشت 1390 ساعت 01:07 ب.ظ http://yaaseabi.blogsky.com

سلام از لطف شما ممنونم که بهم سر می زنید با اینکه من کوتاهی می کنم
ممنون

سلام:
شما بزرگوارید و ازتون متشکرم.

مریم یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 02:29 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام جناب مهین خاکی
بنده به مناسبت روز معلم (فردا) مطلبی و جشن کوچکی و منتظر حضور گرم و صمیمی شما هستم فقط یادتان نرود نظرتان را به صورت خصوصی درج نفرمایید
حتما بیایید
یا علی مدد

سلام:
چشم،به روی دو دیده.......

گمنام یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 08:04 ب.ظ http://www.ashenaye-ghareb.blogfa.com

سلام

خوش به حالتون
جای ما خالی! حیف تهران نیسیم

سلام:
فکر کنم منظورشون حضور تو وب باشه...

سوال یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 10:13 ب.ظ

آقا سلام
تازگی ها با وبلاگ شما آشنا شدم.
نوشته ها وکامنت ها ی دوستان شما را خوانده ام. من سوالاتی دارم .که اگر دوست داشته باشید به تدریج میپرسم.اگر هم باب میل شما نبود نمایش ندهید،یا اگر بفرمایید دیگر نمی پرسم.

پیش فرضم برای سوال این است که نخبگان فعلی از دل یک انقلاب متولد شده اند.اگر قبول ندارید بفرمایید.

سوال
چقدر نخبگان جمهوری اسلامی جامعه(مردم) را می شناسند؟چرا؟

سلام:
برادر یا خواهر عزیزم:
منظور شما از نخبه ،چیست ؟ اگر منظور تان مسئولین نظام هستند،که
به نظر من شاید،بیشتر آنان از دل انقلاب متولد شده باشند.
ولی من فکر می کنم آنها همگی نخبه نیستند!چون (جواب در دل سوال شما هست )!برخی از آنان با مردم آشنا نیستند و دلیل آن هم شاید در
فرهنگ ماست ! ما شاهد انقلاب سریع بودیم و فرصت برخورد عقلانی و
شناختی با آن را نداشتیم و در خیلی از حوزه ها این مشکل هست و بعد
ازآن هم بلافاصله موضع گیریهای پشت سر هم و دشمنی ،باز هم
دشمنی و....
ولذا به نظر من تصمیمات عجولانه و تکراری ! همین قدری ما را از شناخت
اساسی،دور می کند ،ضمنا سوال شما را باید در فرصتی بیشتر جواب داد .
اگر قانع نشدید،باز تلاش کنید من هم همینطور تا با کمک دوستان به نتیجه برسیم.برای همین ،من سوال شما را در معرض دید دوستانم قرار
می دهم.

س یکشنبه 11 اردیبهشت 1390 ساعت 11:15 ب.ظ http://eisila.parsiblog.com

سلام
متشکرم. من هم روز معلم را به شما معلم ایثار و صبوری تبریک می گویم. لطف کردید.

سلام:
من کجا و معلمی کجا ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

عاطفه دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://yaaseabi.blogsky.com

سلام ممنون
من شما رو قبلا لینک کردم
شما هم که قبلا لینک کردید!

سلام:
راست میگی،من حواسم نبود !!

سوال دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 10:34 ق.ظ

آقا سلام
در کامنت ها دیدم روز معلم را تبریک گفته بودند.من هم به رسم ادب تبریک میگویم.
از این که به سوالم پاسخ دادید ممنونم امیدوارم خسته نشوید.
.....................
پیش فرظ ها: مطالعه کردن باعث شناخت میشود
(صرف آیت الله بودن را با سوادی به حساب نمی آورم)
........................
اگر با پیش فرض ها وانتخاب آنها به این شکل مشکلی است بفرمایید.
..................
میزان مطالعه در نخبگان فعلی چقدر است؟
(ما شاهد انقلاب سریع بودیم و فرصت برخورد عقلانی و
شناختی با آن را نداشتیم و در خیلی از حوزه ها این مشکل هست) از نوشته های شما
آیا 30 چند سال فرصت خوبی نیست برای شناخت هر موضوع هر مفهوم یا هر مصداقی؟

سلام:
ای کاش می دانستم با چه کسی صحبت می کنم،دوستی داریم،که به کامنتهای بدون نام جواب نمی دهد !من نتوانستم مثل ایشان باشم !

در مورد پیش فرض شما:مطالعه با هدف،موجب شناخت می شود،
هدف به نظر من باید در راستای تکامل انسان یا انسانها باشد،
همه ما آدمها و نباتات و جانوران و...آیات خدا هستیم،
آیت اله بودن در حوزه علمیه و یا دکتری داشتن یا... اول ندانستن است
یعنی تازه باید فهمید که چیزی نمی دانیم !اگر منظور شما چهار چوب گذاشتن برای آدما باشه،نتیجه نمی گیرید.
بهتر است در مورد دانسته ها و بلافاصله مجهولاتمان،سخن بگوییم،قبول
دارید؟

اگر قبول کنیم که در ۳۰ سال گذشته فرصتهای زیادی برای شناخت موضوعات مبتلا به داشته ایم،فکر می کنم زیاد گزافه نیست !
شاید برخی معتقد به تئوری توطئه باشند،ولی من نیستم.لذا می شد
طی این سی سال گذشته،از فرصتها استفاده کرد،و تهدید ها را به
حداقل رساند.منتها همانطور که گفتم،در فرهنگ ما ایرانیان نقاط ضعفی
هست که باید شناخته و یک فکری برایش کرد !
فرهنگ قداست دادن به افراد که خود بنده خدا هستند !
فرهنگ تملق و چاپلوسی که این روزها هم بیشتر به چشم می خورد !
فرهنگ دانستن همه چیز !بدون مطالعه درآن حوزه و نظر دادن در مورد
شیر مرغ !تا جون آدمیزاد !
فرهنگ احساساتی بودن در زمینه های دینی ،بدون شناخت،مثلا،از
امام حسین(ع) فقط گریه کردنش را یاد گرفته ایم،و از راه او و منش
او ویارانش وهدف قیام او که هنوز از اهداف به روز انسانهاست و ....
یادی هم نمی کنیم ،
فرهنگ جدید مداحیسم !که باید برای هر کدام کتابی نوشته بشود!

حالا این خرده فرهنگها و مناسک و مراسم ایرانی،را با آن عدم آگاهی
مسئولین جمع کنید،جوابتان را می گیرید.
در ضمن به قول دوستی ،ما قبل از اینکه یاد بگیریم،دچار امتحان شدیم
و زیاد نمی شود ایراد گرفت ولی این تا جنگ، و بعد از آن کاریرد دارد،
امروز دیگر پذیرفته نیست که بدون آموزش و مطالعه تصمیم گیری شود
و سرنوشت یک ملت،هر روز دچار اندیشه های مقطعی و بدون آگاهی
وهمچنین دچار سر در گمی باشد!
دوست من ،اگر مشخصاتی ولو ایضایی!داشته باشید،بهتر می شود
با هم مبادله اطلاعات کنیم.متشکرم از سوالات خوبتان.محمد.

سهبا دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 02:54 ب.ظ

سلام . من هم روز معلم را به شما تبریک می گویم . معلمی فقط به مدرسه رفتن و آموختن علم نیست . هر کس تو را کلمه ای بیاموزد و برتر از آن راه و روش درست زیستن را ، ترا بنده خود نموده .
افتخار می کنم که حتی اگر اندک بوده ، زمانی را در خدمت بزرگواری چون شما شاگردی کرده ام .
پاینده باشید و برقرار .

سلام:
من کوچک شما هستم و کسوت معلمی را برازنده کوچکی چون خود،
نمی دانم،در عین حال خوشبختم توانسته ام مفید باشم....

[ بدون نام ] دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 03:08 ب.ظ

سلام
من یک جوان 25 ساله هستم.وتمام طول عمر خود را در جمهوری اسلامی گذرانده ام.
(در مورد دانسته ها و بلافاصله مجهولاتمان،سخن بگوییم،قبول
دارید؟) از نوشته های شما
قبول .من خواهشی دارم
خیلی رئال سوال میپرسم.شما هم لطفا خارج از فضا های تقدسی پاسخ دهید.چون من درمقابل کسانی که با آیه وروایت پاسخ میدهند.نمی توانم ادامه بدهم.(مشکل هم از من است_ولی من آدم هستم)
(ما شاهد انقلاب سریع بودیم) از جواب سوال قبل شما
.........................
محمد آقا
پس میتوانیم نتیجه بگیریم نخبگان به دنبال انقلاب بودند!
نزدیک به چند دهه است انقلاب در دنیای منسوخ شده. به علت های متفاوتی یکی از مهمترینش هزینه سر سام آور آن است.
ما چه چیزه های زائدی داشتیم که جزء انقلاب راه حل دیگری نداشت و نخبگان ما دست به این انقلاب زدند؟
.................
خواهش میکنم سری مصاحبات آقای خمینی را در فرانسه مرور کنید.

سلام:
من تمامی سوالات شما را نمی توانم پاسخ بدهم و شاید هیچکس هم نتواند!ولی سعی می کنم حالا که در فضایی قرار گرفته ام که قدری از احساسات دور هستم،برخی از نظراتم را برای شما بنویسم.
(چون دربرخی وبلاگها،مرسوم شده که از نداری و یاس و حرمان و بی بهره بودن و سیاهی...........نوشته بشه که منو آزار می ده...)


در انفلاب و رفرم و شورش و ...از این دست وقایع،وقتی احساسات قلیان میکند،جریانات به سمتی می رود که رهبران دنبال کم کردن خسارات هستند،و تاحدی از دست همه در می اید،آنجا دنبال هزینه،فایده و از این دست اصطلاحات اقتصادی که امروز رایج شده،نیستند و نمی توانند که باشند!
ببینید ،مردم در یک شرایطی قرار می گیرند که دیگر به هر قیمتی که باشدحتی به قیمت جانشان،حرکت خود را آغاز می کنند،شما باید در آن شرایط،(به کمک اسناد و اطلاعات موجود)قرار بگیرید تا کاملا شرایط
را درک کرده و چه بهتر که با بینش امروزتان ،تحلیل کنید !
هر امری قابل نقد و بررسی است و انقلاب اسلامی ایران هم مستثنی
نیست !
اینکه ما چه چیزهای زائدی داشتیم !باید بگویم ما چه چیزی داشتیم ؟
که باعث آزرده خاطری مردم میشد و متاسفانه (به نظر من)هنوز
با آنها درگیریم،خودکامگی،به حساب نیاوردن مردم،اختلاف غیر منطقی
طبقاتی،اندوخته شدن ثروت در دست عده ای که کمتر کار می کردند و بیشتر بهره میبردند،نداشتن آزادی بیان و عقیده و.....
در دوران آخر قرن بیستم که،دوران جنگهای گرم بود،رژیم شاه تاب
انتقادات و رفرم را نمی آورد،در حالیکه به قول دوستی،جنگها سرد شده بودند و باید اصلاحات انجام می شد ولی پافشاری شاه به ادامه راه
خود،و عوامل دیگر باعث برخورد دو جناه با هم شد،شاید امام دنبال
در گیری و نبرد با طرف مقابل که ایرانی و از خود این مردم بودند،نبوده باشد !ایشان طی بیاناتشان،به نوعی عفو عمومی دادند !
ولی در روند و ادامه انقلاب،افراد و جریانات دیگری هم وارد شدند
که اینجا جای بحث نیست ،ولی بدانید که بعضی رفتارها بدون متولی!!
وارد رفتارهای ما شد که از آن جمله ؛ریا در ادارات و سر کار آمدن گروهی
که با گرفتن قیافه های موجه !همان رفتارهای قبل را با مردم انجام
می دادند ،یا با شکل گیری جنگ،گروه دیگری دنبال جمع آوری ثروت و
انبار کردن آن،رفته و معادلات انقلاب را حتی،مختل می کردند و...
امروز انقلاب منسوخ نشده ولی شکل آن باید عوض شده باشه !
امروز با امکانات روز باید رفرم را انجام داد،آنروز هم با همان امکانات.

اگر منظورتان بد عمل کردن و ضد مردمی بودن و... از این دست رفتارهاست که این به انقلاب بر نمی گردد،این ایرادی است که به
متولیان بعد از انقلاب مربوط می شود که با گزینشهای باندی و دسته
بندیهای جناهی،انحرافی در انقلاب ایجاد کرده اند که هر روز از خط موازی خودش،دورتر می شود،وگروه دیگری از همان افراد دوران انقلاب،هم با آنان مخالفت می کنند،ولی گویی رفتار آنها کاربردی تر است !!!
من هم خواهش می کنم کتاب،نفاق شهید مطهری را بخوانید که این
لغت و صفت را بهتر دانسته و مصادیق آن را بدون القائات بیرونی،
پیدا کنید.سپس خواهید دید که نفاق چگونه در لایه های این مردم
نهادینه شده و بدون اینکه بخواهند !دچارش هستند !!!!!!!!!!!
و اگر می خواهید کاری کنید،تا مردم عزیز بشوند،آن را افشاء کرده واز بین ببرید......

گمنام دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://www.ashenaye-ghareb.blogfa.com

بله؟!
من منظورم دیدار با جانبازان بود(وبلاگ تنفس...)
فکر کردم منظور شما هم همین بوده

سلام:
بله

سحر دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 08:31 ب.ظ http://acnc.mihanblog.com/

سلام ..عمو محمد من ..خوبید ؟
کامنتای شما واقعا با بقیه فرق میکنه ..یه حس خوبی توش هست ..ممنونم ازتون ..
چرا ÷ست جدید نمیذارین ؟

سلام:
ممنونم خوبم و بزودی چشم !مطلبم رو میذارم،عزیزم.

گمنانم عاشق همت ثارالله دوشنبه 12 اردیبهشت 1390 ساعت 10:07 ب.ظ http://http://asheghehemmat.blogfa.com/

سلام ممنونم به من سر زدی چرا چون با این زودی باورم نمشه مثل محمد جان بمن سر بزنه البته هرکی منو بزنه شادمشم چون ثواب داره با افتخار لینک زدم شما هم منو بزنی ثواب دار د عمو.... در حال حاظر همه منو فراموش کردن ماه عسل فقط یه روزه تمام میشه ..... عرت وسلامتی شما از خدا واهلبیت.ع.خواهان عریزم ...سلامت میگه سلامت باشید..... وسلامت میگه فدر سلامتی شما بدانید...
سلامت میگه فی امان الله...سلامت میگه مع السلامه ///

سلام:
سلامت جان دوست دارم واسه اون روحیه قرمز و سرخ و بنفشت،
واسه اون مرام و منش و معرفتت،واسه اون زیارت رفتن و دعا کردنت،
ای کاش جوونای ما یک کم از روحیه تو رو بدست بیارن،انشاءالله.
کوچیک کوچیکاتم.

مامان امیر عباس سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.pesaremaman.parsiblog.com

سلام.خوش به سعادتتون خیلی دوست داشتم همراهیتون میکردم ولی به دلیل بیماری امیر عباس محروم از فیض شدیم.

سلام:
جای شما خالی،امیدوارم امیر عباس هم بهتر شود.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 اردیبهشت 1390 ساعت 11:20 ق.ظ

باز هم سلام
محمد آقا یک خواهش دیگر :
به سوال قبلم تلویحا پاسخ ندادید.یا از سرش سریع عبور کردید.من هنوز پاسخ محکمی دریافت نکردم.از سریعُ لحجه بودنم پوزش میطلبم.
اما با توجه به چالشهایی که شما از بعد انقلاب روی آن دست گذاشتید.بسیار ممنون.کار
من خیلی آسان شد.
....................................
پیش فرظ ها:
1 (خودکامگی،به حساب نیاوردن مردم،اختلاف غیر منطقی
طبقاتی،اندوخته شدن ثروت در دست عده ای که کمتر کار می کردند و بیشتر بهره میبردند،نداشتن آزادی بیان و عقیده و.....)
2 ( شاید امام دنبال در گیری و نبرد با طرف مقابل که ایرانی و از خود این مردم بودند،نبوده باشد !)
3 (با شکل گیری جنگ،گروه دیگری دنبال جمع آوری ثروت و
انبار کردن آن،رفته و معادلات انقلاب را حتی،مختل می کردند و...)
4 (اگر منظورتان بد عمل کردن و ضد مردمی بودن و... از این دست رفتارهاست که این به انقلاب بر نمی گردد،این ایرادی است که به
متولیان بعد از انقلاب مربوط می شود)
5 (و اگر می خواهید کاری کنید،تا مردم عزیز بشوند،آن را افشاء کرده واز بین ببرید......) از نوشته های شما با اراده یا بی اراده به طبقات مختلف یک حکومت با ساختارهایش اشاره دارد.
.................

مقدار زیادی از این حرف ها متاسفانه درست است.
وکوتاه وگزیده نظر خودم را بگویم :
ساختارغلط است.نام این را (اسلام ناب محمدی میخواهید بگذارید یا اسلام ناب آمریکایی)هر طور که دوست دارید مختارید.
انفلابیون ما حکومت راه انداخته اند پُز بدهند.حتی کار حکومتی هم بلد نیستند.که دلمان خوش باشد بلدند ولی ما را گول میزدند.اساسا همه چی را با الیگارشی آخوندیزم محاسبه میکنند.که کاریی در جامعه ندارد.
اگر به این مطلب نقدی است در خدمتم.من از این که مطول مطلب بنویسم پرهیز دارم.
......................................
نظر شما در باره ساختار فعلی حکومت چیست؟

سلام:
اول مشکل منوحل کن !!!
چرا فکر می کنید شما به حق!و من و دیگران،ناحق! هستیم ؟؟؟
بالاخره از حرفای من،باید یک کمی نتیجه مثبت هم بگیرید !
شما خدای نکرده از حرفهای من،بوی دشمنی و...استشمام نکنید،بلکه
انتقادهایی دارم که با شمایان،در میان می گذارم.
پیش فرض هایی که در نظر می گیرید،موید این مطلب است !!!!!
درهر صورت،اسلام ناب ،دو تا نیست !یکی است و فرمول آن را امام بیان کرده و خیلی ساده هم هست،اسلامی که رو به پیشرفت سجایای اخلاقی است ،و رو به پیاده کردن کرامات انسان...
گمان نمی کنم مردمی، برای پز دادن!از جان خود بگذرند و هر روز بدون دغدغه آب و نان،در خیابانهای پر از گاز اشک آور و دود و مسلسل و...
بیایند تا نوع حکومتی را که آرزویشان بود،را سر بدهند و تا راه اندازی آن حکومت،از پا ننشینند و برای این مهم،زیر بیرق کسی که شیره جانش و تمام عرفانش و همه روزهای عمرش را صرف مبارزه کرده،بروند تا حرکتشان بدون رهبر نباشد و ابتر نماند...
اگر لطف کنید از اصطلاحات پوسیده !علیه دیگر ایرانیان،(الیگارشی)
استفاده نکنید،بهتر با گپ می زنیم.والا شرمنده ام !!!

در خاتمه فکر می کنم راجع به مسائل مهمتری بحث کنیم،بهتره از
جمله مسائل اجتماعی که زیر بنای تمام نا هنجاریهاست.........

سحر پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390 ساعت 09:07 ب.ظ http://acnc.mihanblog.com/

سلام.. خوش بحالتون ..میدونم هرچند وقت یک بار دوره دارن جانبازها..چندوقت پیش شیراز بود ...ملاقات پدرمو میگم ...
ایشالا خوش گذشته باشه ..

سلام:
سحر جان، من شیراز نبودم و زیاد نمی تونم تو جمع دوستان جانبازم باشم
در حال حاضر در خدمت پدرم هستم که دوست دارم لحظه لحظه عمرش را
در کنارش باشم،شما هم برایم دعا کن،باشه؟!

سهبا پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390 ساعت 09:43 ب.ظ

سلام . کجایید بزرگوار ؟‌تا به کی چشم به راه نوشته ارزشمندتان بمانیم ؟!

سلام:
ای خانوم،من کجا و نوشته های... کجا ؟!!!
چشم به پاس دوستانی مثل شما امروز فردا دوباره می نویسم...

مریم جمعه 16 اردیبهشت 1390 ساعت 10:34 ق.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام جناب مهین خاکی!
بنده اومدم و در کوچه شما منزلی خریدم و از کوچه بلاگفا کوچ کردم سری بزنین
ممنونم از حضورتان
یا مادر سادات مددی

سلام:
قدمتونو گلباران میکنیم و بدونید،اینجا همه همدیگرو دوست دارن...

پدرخوانده شنبه 17 اردیبهشت 1390 ساعت 03:25 ب.ظ

سلام

من اولین بار است که در این صفحه مقدس پا می گذارم

البته به لطف دوستی مشترک که معرف صفحات بهشت بود

واینکه شما امکانت را درجهت رسالت خون شهدا خرج می کنید

بسیار مشعوفم برای همچو منی که حقیقت رادید ودرآن زندگی

کرد ولی درک جضور نداشت از اینکه کسی باعث بشه با ز

تداعی گر آن لحظات وآن شوقها باشم بسیار دل انگیز است

امیدوارم حضورم باعث تکدر خاطر نگردد

سلام:
پدر خوانده عزیز:
افتخار دارم که به حقیر سر زدید،امید است تا ، میزبانی لایق،برای شما باشم...

سعادت یار یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 ساعت 01:33 ق.ظ http://eisila.parsiblog.com

سلام من هم منتظرم! مثل همیشه که در انتظارم !
منتظرم که بر صفحه ی دلت بخوانم نور !
بخوانم حضور !
بخوانم عشق و سرور !
منتظرم برایم ترجمه کنی زیبایی لحظه های عبور !
منتظرم که بمانی جاودانه بر زمینه ی آسمانی خاطرات خدا !
می خواهم که بخوانم :
هبوط ، همان حضور است در آستان خدا
و نام دیگر بهشت است هبوط!!!!!

سلام:
...وقتی استادی از اقیانوس ادب،بیرون آمده ،به شاگرد تنبلی مثل من،
بگوید:بنویس ! چه جای جواب دیگر،جز نوشتن...

سهبا یکشنبه 18 اردیبهشت 1390 ساعت 01:06 ب.ظ

کاش زبان سخن همه ما به زیبایی کلام خانم سعادت یار بود ! کاش زبان جز به زیبایی نمی چرخید ...
از هر دوی شما بزرگواران ممنونم . سعادتی ست در محضر شمایان نفس کشیدن !

سلام:
من کوچکتر از این تعاریف،هستم،خواهر عزیز !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد