هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

هبوط

مرا کسی نساخت٬ خدا ساخت. نه آنچنان که «کسی میخواست»٬ که من کسی نداشتم. کسم خدا بود٬ کس بی کسان.

کارنامه !

...هر سال این موقع که میشه از خودم میپرسم،بعد از دو ماه محرم و صفر، تو چه فرقی کردی؟؟!! 

 

باز فقط گریه خشک و خالی و بدون شعور،باز فقط پوشیدن مشکی، بدون 

 

پاک کردن دلت ؟! و هزاران سوال دیگه...... 

 

...به خودم میگم:مگر به ما غیر از این رو یاد دادند؟؟!! به ما گفتن که اگر گریه کنی تمام گناهات 

 

بخشیده میشه، امام حسین (ع)گریه کن میخواد و ... 

 

...آیا کسی بهت گفته که این امام که ازش هیچی نمی دونی،باید باعث افتخار و کرامتت بشه، 

 

نه ذلالتت ؟ آیا کسی بهت گفته که این آدم،برای رهایی انسانیت از جهل و ستم و غم و اندوه، 

 

آمده به میدان،نه برای خزیدن در گوشه های انزوا و تاریکیها؟ آیا به من گفتند که ایشان چراغ راه 

 

آنهم با نور بالاست! و باید مسلمان همیشه نورانی باشد و نورانی ببیند و نورانی کند،اطرافش را 

 

نه در تاریکی و خمودگی سیاهی ها، به انتظار موهومات بنشیند؟آیا من نباید از اسم حسیــــــن 

 

لذت ببرم و به داشتن این سرمایه عظیم،افتخار کنم؟ 

 

 

...آیا حسیـــــن(ع) به کمک نظامی من احتیاج داشته! که هنوز صدای هل من ناصرش،از کربلا 

 

به گوش میاید؟ یا باب رحمت است و هر کس هوای او را دارد،بایستی از مال و جان و هر آنچه 

 

دارایی است،بگذرد در راه خدمت به خدا و خلق خدا؟ آیا  او میخواسته من با منش و مسلمانی 

 

پیروی راه او کنم یا فقط داد بزنم که اگر من کربلا بودم،چنان و جنان میکردم؟ 

 

 

...حسین(ع) یک اسم نیست، یک راه است،کوتاهترین راه به خدا،هر جا که برای انسایتت و 

 

انسانهای روزگارت،دلت تنگ شود،آنجا به سمت اوایستاده ای، و برو پیدا کن سمت او را ... 

 

شاید امروز پیگیری سرنوشت انسانهای زیر ستم،و هواداری از آنهاو احترام به مبارزاتشان راه 

 

حسیــــــنی باشد و رساندن پیامشان و تکرار آن، راه زینبی..... 

 

...باز به اینجا که میرسم،از نداشته های خودم شرمگینم....

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم شنبه 16 بهمن 1389 ساعت 07:54 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogfa.com

سلام جناب مهین خاکی
این مطلبت منو یاد یه خاطره انداخت یه سال قرار شد با پدر بریم لباس مشکی برای محرم بخریم بابا گفت دخترم هر لباسی با هر قیمتی بخوای برات می خرم اما به یه شرط منم بهش نگاه کردم اونم ادامه داد یه سخن غرا بغیر از اون معروفاش از امام حسین بگی (منظورش از مشهوراش هموناس که در طی روز برامون تکرار می شه) منم مونده بودم چی بگم از خجالت در برابر خدا در برابر امام حسین در برابر بابا داشتم آب می شدم که بابا گفت داری برای کسی لباس عزا می پوشی و می خوای گریه کنی که تقریبا هیچ شناختی ازش نداری؟ و منم از اون روز با خودم عهد بستم با شناخت برای امامم گریه کنم لباس سیاه بپوشم و عزاداری کنم و هنوز کامل نشدم...
یعنی هنوز برای شناخت خیلی جا دارم خیلی
شرمنده که زیاد حرف زدم(نوشتم)
یا علی مدد

سلام:

...آفرین به این پدر !اصلا دقیقا من میخواستم همین را بگم،

که میشود از زوایای دیگر هم همه چیز را دید.

متشکرم.محمد.

تنفس یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 01:20 ب.ظ http://tanaffos.blogsky.com

سلام
والحق بالانصاف چنین است...
عبادت با معرفت کجا !عبادت از روی عادت کجا !عزاداری با معرفت کجا !عزاداری از روی عادت کجا !
اما این خونه اینقدر کرامت دارد که همه جوره می پذیردمان ...
موید باشید

سلام:

ممنونم از نظرتون،

کرامت این خونه،باید باعث شناخت بیشتر ما بشه،نه اینکه خدای نکرده

باعث غفلت،البته من اینها را از شما دوستان آموخته ام !

گمنام یکشنبه 17 بهمن 1389 ساعت 06:52 ب.ظ http://www.ashenaye-ghareb.blogfa.com

سلام
متوجه منظورتون نشدم دقیقا؟(در خصوص نظری که گذاشتین)

سلام:
توی وبلاگتون،آمدم و عریضه ! گذاشتم.

از توجه شما صمیمانه سپاسگزارم.

محمد.

سحر پنج‌شنبه 21 بهمن 1389 ساعت 04:43 ب.ظ http://donyayejvooni.javanblog.com/

سلام . واقعا همینطوره . بقول شریعتی حسین بیشتر از اشک تشنه لبیک بود افسوس که بجای تفکرش زخمهای تنش را نشانمان دادند..
جدن که ما به حال حسین گریه میکنیم یا حسین به حال ما ؟

سلام:

هل من ناصرا ینصرنی...

آیا کسی هست با من به شوق دیدار الله رغبت داشته باشد ؟!!!

آیا کسی مرا در رسالت فهماندن اسلام ناب،یاری میکند ؟!!!

آیا کسی هست تا از فنای الی الله، لذت ببرد؟!!!!

آیا کسی هست........؟!!!

ای کاش،بودیم یا باشیم.

احمد پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 10:39 ق.ظ http://ahmadkheiry.blogfa.com

سلام و درود بر دوست عزیزز و بزرگوار
واقعا ما انسانه ها نیازمند فرصت هایی هستیم تا به بررسی کارنامه خود بپردازیم و خوشا به حال شما که از شاگردان خوب مکتب عشقر هستید...
از حضور پر بار و نظر ارزشمندت بسیار سپاسگذارم ....
همیشه پایدار باشی ای مرد بزرگ....

سلام:

کاروانی با متاع عزت و شرف،در راه بود و رفت...

من و ما ،جاماندگان این کاروانیم...

صد حیف که زود رفت...

فقط صدای....

به گوش...


ای کاش برگردتد و ما را نظری بینند و ...باز بروند...

ثنائی فر سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 10:32 ب.ظ http://www.sanae.blogfa.com

البته خوب می دانیم چه ثروت عظیمی اند این خاندان و باز هم البته فقط می دانیم و همین ما را خوش خیال ساخته و زیادی هم خیالمان آسوده شده
اندکی از جای خود حرکت نکرده و عمیق بازنگری نمی کنیم بزرگی های این بزرگان بزرگ خوی بزرگ خدایمان را
کربلای حسین ، صلح حسن ، سجده های سجاد ، علم صادق ، رضای رضا ، عدل علی ، زهد تقی و ... و اگر از هر کدام فقط یک خط سرمشق بگیریم دفتر زندگی مان تا آخر از سیاهی پاک می شود و در آخر با نمره بالا پاس می کنیم این دو واحد زندگی را
التماس دعا

که البته خیلی ها هم پاس کرده اند !!
میشود و میتوانیم..
با تشکر از اینکه به کلبه حقیر ما هم سری زدید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد